عنوان مجموعه اشعار : پایان یک تغییر
شاعر : لطف الله ترنجی
عنوان شعر اول : دلاینقدر هم نزن
این کام تلخ را
میدانم که
سحر نمی شود امشب !
عنوان شعر دوم : پایانتمام جاده
نه تمام جاده ها
نه نه صبرکن
یادم میآید
شعر بود برای تو گفته بودم
تمام جاده ها پایان
پایان
مثل آن شب
یادم رفته
کی سحر میشود
تا بادیدنت ادامه بدهم
این سجاده بی قرار تر از من است امشب.
عنوان شعر سوم : مهربان تر باشگفته بودم
آخرین لحظه دیدار تو باز
مهربانی
از چشم تو
می بارد
ومن خواهم دید
مهربانم .
اگر قرار است شعر نو بگوییم، باید ضرورت های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی شعر نو را بدانیم. باید بدانیم که چه دلایلی باعث شد شاعران فارسی زبان احساس کنند که باید دایرۀ تنگ نگاه کلاسیک در شعر را بشکنند و حوزه های تازۀ مفهومی را تجربه کنند. چرا نیما تصمیم گرفت از محدوده هایی که شاعران برای خود ساخته بودند، عبور کند و چرا در ادامۀ مسیر او، باز محدودیت های دیگری از پیش پای شاعران برداشته شد. مشکل اصلی شعر دیروز، قالب نبود. اهمیت کار نیما نیز در این نبود که قالبی تازه را به شاعران فارسی زبان پیشنهاد کند. نیما و پیروان او قبل از آنکه با قالب یا وزن یا قافیه مشکل داشته باشند، از محدود بودن دایرۀ نگاه شعر کلاسیک در رنج بودند و می دانستند با نگاه و ذهنیت کلاسیک که مربوط به قرن ها پیش از این است، نمی توان انسان امروز و دردها و رنج هایش را در جهانی که از سر تا پا دگرگون شده است، بازتاب داد. شعر گذشتۀ ما در محدوده ای از ذهنیتی قالبی گیر کرده بود و شاعران برای اینکه این جهان ذهنی و غیر ملموس را بشکنند به نیما نیاز داشتند. شعرهای سه گانه ای که می خوانیم، از نظر شکل و قالب، نو محسوب می شوند اما از نظر ذهنیت و مضمون هنوز در حصار همان شعرهای گذشته است و نو نشده است. برای درک مفهوم این نو شدن و نو بودن چاره ای جز این نیست که منابع اصلی شعر نو برگردیم. نامه های نیما و کتاب ارزشمند عطا و لقای نیمایوشیج را که مرحوم اخوان ثالث نوشته است، بخوانید. همچنین سری به کتاب از صبا تا نیما بزنید و در کنار آن کتاب سنت و نوآوری در شعر معاصر زنده یاد قیصر امین پور را بخوانید تا درک درستی از ضرورت تاریخی شعر نو و آورده های واقعی آن داشته باشید.