عنوان مجموعه اشعار : بدون نام
شاعر : محمد پارسا جعفری
عنوان شعر اول : کرونا آن چینی که بی داد و فریاد
اواسط خیابان چانگ افتاد
دیروزش خورده سوپ خفاش
برایش درمانگاه شدست بنیاد
اگر خدا بخواهد در جهان
ما ز زنجیر کرونا ایم آزاد
عنوان شعر دوم : خانه تکانیبا این وضعیت خانه تکانی
انگاری شده جنگ جهانی
مادرم در جوراب کهنه ای
پیدا می کند گوهر کانی
عنوان شعر سوم : دعوا ی ناقوس و کتاب !بنده نهادم در بالای کتابخوانه ناقوس
چسب او شل شد فتاد روی کیکاووس
کیکاووس در آن کتاب گفت به ناقوس
آمده کرونا و تو هم کمتر بکن بوس
ناقوس گفتش خود تو داری ویروس
کتاب بغلی گفت که افسوس
من هم گفتم از دست شما بچه ها ی لوس
.....................................................................................
سلام به هرکسی که این 3شعر رو میخواند
من خودم نمیدونم تو طنز خوب هستم یا نه
و اگه خیلی بد بود ببخشید و سعی میکنم دیگه طنز کمتر بنویسم
سلام به محمدپارسایی که معلوم است نوشتن را دوست دارد! سه چهار نقد آخری را که دوستانم دربارۀ آثارت نوشته بودند خواندم و با آنها موافقم. سعی کنید آن حرفها را خیلی جدی بگیرید. خصوصاً صحبتهای آقای ابراهیم اسماعیلی اراضی را که به نوعی جمعبندی حرفهای قبلی هم بود. حالا برویم سراغ نوشتههایی که این بار فرستادهاید.
از ظاهر نوشتهها اینطور مشخص است که سعی کردهاید قافیه داشته باشید. شعر در قالبهای کلاسیک (غزل، مثنوی، رباعی و...) یک اصل ابتدایی دارد که «وزن» است. پس باید وزن شعر را درست یاد بگیرید. وقتی وزن شعر را یاد گرفتید، متوجه میشوید که فقط قافیههایی را میتوانید استفاده کنید که در آن وزن باشد. بعد یاد میگیرید که کجاها از قافیههای اشتباه استفاده کردهاید و باید آنها را درست کنید. بعد...
همینطوری قدم به قدم جلو میروید و هر بار میتوانید به نوشتن اثری استاندارد نزدیکتر شوید. برای اینکه وزن را خوب یاد بگیرید، میتوانید از کتابها یا مقالاتی استفاده کنید که برای آموزش وزن و عروض نوشته شدهاند و اصول ابتدایی وزن را بخوانید. انواع هجاهای کوتاه و بلند را بشناسید و کمکم نوشتههایتان را بر اساس وزن بنویسید. البته اگر کاملاً متوجه حرفهای این نوع کتابها یا مقالات نشدید، تعجب نکنید. کاملاً طبیعی است. اصلاً قرار نیست همهچیز را یکدفعه یاد بگیرید. از کتابهای رشتۀ انسانی هم میتوانید کمی کمک بگیرید. امتحان کنید و بخوانید. امیدوارم که مشکلی در درک وزن نداشته باشید. راه دیگر هم خواندن شعر است که جناب اسماعیلی اراضی به آن اشاره کردند.
این بار سعی کرده بودید از مسائل روز و اتفاقات اطراف بیشتر استفاده کنید. آفرین! این خوب است. خصوصاً برای طنز نوشتن. لازم نیست که فکر کنید چون طنزهایتان خوب نیست باید کمتر بنویسید. اتفاقاً باید بنویسید که متوجه اشتباهات بشوید و آنها را اصلاح کنید، اما چند نکته را در ذهنتان داشته باشید. بیشتر از اینکه بنویسید، بخوانید. زیاد مطالعه کنید و از چیزهایی که خواندید، در نوشتههایتان استفاده کنید. مثلاً وقتی میخواهید غزل طنزی بنویسید، اول باید غزل باشد که بعد بگوییم طنز هست یا نه. وقتی قرار است غزل باشد، پس اول باید وزن داشته باشد تا بگوییم که موزون است و بعد به قالبش بپردازیم. اگر بخواهیم به موردی اشاره کنیم، میتوانیم دربارۀ دو خط از نوشتۀ دوم شما صحبت کنیم. شما نوشتهاید:
با این وضعیت خانه تکانی
انگاری شده جنگ جهانی
که وزنش مشکل دارد. مثلاً اگر اینطوری بنویسید درست میشود:
با این وضعِ خانه تکانی
انگار شده جنگ جهانی
در مثالی که زدم سعی کردم با کمترین تغییرات، وزنِ نوشتۀ شما را درست کنم. وقتی دربارۀ وزن شعر مطالعه کردید و قواعد اولیهاش را یاد گرفتید، این دو خط را مقایسه کنید تا متوجه بشوید که چطوری با این تغییرات، وزن نوشته درست شد.
باید حواستان به زبانِ نوشتههایتان هم باشد. در نوشتههای اول و دوم از زبان امروزی بهتر استفاده کردید ولی در نوشتۀ سوم از زبان کهن بهشکل نچسبی استفاده کردید. سعی کنید از زبان امروز بیشتر استفاده کنید. وقتی هم که میخواهید شعرِ خوب بخوانید، سعی کنید از شاعران معاصر بخوانید.
هر سه نوشته موضوعات خوب و جدیدی داشتند، (که گفتم برای طنز مناسب است) اما مطالبی که در آنها ریخته شده بود خیلی مناسب نبود. اگر فرض کنیم که در نوشتۀ اول، قواعد ابتدایی وزن و عروض را رعایت کرده باشید (که اینطور نیست!) و مشکلی هم در قافیه ندارید، باز هم طنز خوبی نیست. چرا؟ چون حرف خاصی در این چند خط نزدهاید! چیزهایی که میگوییم برای شما خیلی عیب ندارد. چون تجربۀ کافی را ندارید. اما چرا میگوییم؟ چون میبینیم که شما نوشتن را دوست دارید و این خیلی خوب است. چون برای بهتر نوشتن بیشتر تلاش میکنید و لازم است که بیشتر مطالعه کنید.
امیدوارم در نوشتههای بعدی شما (که همراه با مطالعۀ زیاد و رفع نواقص است) طنز هم ببینیم.
موفق باشید.