عنوان مجموعه اشعار : -
شاعر : علیرضا لاری زارچ
عنوان شعر اول : -به هر ضربان
موج آبی چشم تو
ارمغانها دارد برای عنکبوت
تور سپید را
کنار میزنم
نمک و مروارید میریزد
عنکبوت کنج صخرهی گوشَت
کنجله میشود
میان هر ضربانت
هزار ماهی سرخ
نفس حبس میکنند
سبک میشوند
و هیچ کدامشان
از سطح آب باز نمیگردد
تا ببینند قبل از مردن
خورشید را دیده است؟
میجوم کنار ناخنم را
تا باقیمانده ماه را
از گوشتم بیرون بکشم
نزدیک میشوم
حالا
به سستیِ تار عنکبوتیست
ربط میان من و ماه
تار سپید را
کنار میزنم
از دور دستها
برایم دست تکان میدهند
ملوانان کشتی بادبانی
عنوان شعر دوم : __
عنوان شعر سوم : __
تصویر در شعر به دو صورت استفاده می شود ( بهتر است بگوییم غالباً به دو صورت) یکی به این صورت که شاعری میان دو پدیده ربطی تشبیهی می بیند و آن ها را به هم تشبیه می کند یا از این ربط استفادۀ تصویری می کند. صورت دیگر این است که یک تصویر، یک پدیدۀ عینی بنیاد شعر قرار می گیرد و شعر اصولاً گسترش همین تصویر است. مثلاً در شعر «هست شب» نیما تصویری از شب ارائه می دهد که تشبیهی است میان شب و فردی که تب دارد. بقیۀ اجزا و عناصر شعر در راستای امتداد همین تصویر است. حال اگر نگاهی سمبولیستی به شعر داشته باشیم، می توانیم شب یا فرد تب دار را استعاره ای از وضعیت اجتماعی، اختناق و مانند آن ببینیم. در شعر شما، تصویری که از عنکبوت و تارش ارائه شده است، محوریت شعر قرار داده شده است. این که سعی کرده اید از تصویری استفاده نشده و مبتنی بر کشف خودتان بهره ببرید خوب است اما نکتۀ اصلی این است که تصویر از عنکبوت و شکار و تارش، خیلی کلی است. شاید اگر حالات و ویژگی های عنکبوت را عینی تر و جزیی تر در شعر می دیدیم، شعر قدرتمندتر و بهتر بود. فاصله ای که شاعر با موضوع اصلی شعرش رعایت کرده است و به آن به اندازۀ لازم نزدیک نشده است، باعث شده است ظرفیت تصویری شعر که می توانست آن را به یک شعر ماندگار و اثرگذار بدل کند از دست رفته است. ارتباطی که قرار بوده است میان موج دریا و حرکت تارهای عنکبوت در شعر برقرار شود، هم خوب از کار در نیامده و مخاطب با مجموعه ای از سؤالات رو به رو می شود. مثلاً اینکه ربط میان پایان بندی شعر و آغاز شعر چیست؟ مخاطب شعر کیست و نیز آیا قرار است میان این شعر با تصویرهایش و مخاطب شعر ارتباطی از جنس شعر عاشقانه برقرار شود؟