اندیشه و زبان از مهمات شعر




عنوان مجموعه اشعار : تمام شد
شاعر : سید رضا محمود هاشمی


عنوان شعر اول : خزان در راه است
در چشم تو برگ ها عیان است
زین جوی حزین هوا روان است/

حاضر شو که قطره در مسیرست
باری نُو رسیده هی خزان است/

عنوان شعر دوم : بی سخنی
من آن شبِ لالِ پیر بودم
از حرف شما که سیر بودم/

فرهنگِ شما کلامِ دریا
از بی سخنی کویر بودم/

عنوان شعر سوم : دنیای بدهکار
این روز حَجَر چرا ستمکار است
هر بار به فکر یک گنهکار است/

شاعر مَنِویس بیتِ زیبا را
دنیا همه شب به ما بِدِهکار است/
نقد این شعر از : ساجده جبارپور ماسوله
شاید این چند دوبیتی بهتر باشد از منظر اندیشه و زبان بررسی گردد. آنچه ساخت زبان را تشکیل می‌دهد واژه و نحوه قرارگیری واژه‌هاست. جنس واژه‌ها، زمان آن‌ها، نحوه قرارگیری واژه‌ها در جمله و کنار دیگر کلمات همه در به وجود آوردن آنچه زبان شعر می‌نامیم نقش دارند. کاووس حسنلی می گوید:«زبان به عنوان ابزار بنیادین بیان، وابسته به عامل‌های گوناگونی است كه در یك جامعه وجود دارد. هر یك از گروه‌های گوناگون اجتماعی سبكی ویژه و سطحی خاص از زبان را به كار می‌گیرد و به اصطلاح زبان ویژه‌ی خود را دارد. برای نمونه در جامعه‌ی معاصر ایران كه زبان رسمی مردم فارسی است، گروه‌ها و سطوح مختلف اجتماعی هر كدام با واژه‌ها، تركیب‌ها، كنایه‌ها، ضرب المثل‌ها و لهجه‌های خاص خود سخن می‌گویند. حوزه‌ی زبانی تحصیل كردگان، سیاست مداران، بازاریان،‌ كارگران و … هر كدام به گونه‌ای از دیگری قابل تمیز و تشخیص است.
شاعران معاصر نیز بنابر گرایش‌های فكری، باورهای شخصی و ویژگی‌های روانی خود، گونه‌ای از زبان شعر معاصر را به كار می‌گیرند. از همین رو زبان شاعران انقلابی، اجتماعی و حماسی با زبان شاعران رمانتیك و احساسی متفاوت است.» آنچه در شعر جناب هاشمی مشهود است این است که ایشان بیش از مطالعه شعر معاصر به مطالعه شعر کلاسیک یا دهه‌های پیشین پرداخته‌اند. اما زبان در شعر هنوز به پختگی لازم نرسیده است. از علایم ناپختگی یا کهنگی زبان می‌توان به شعر آخر ایشان اشاره کرد. کلمه حجر کمی از شعر بیرون زده از سویی انتخاب صفت حجر برای روز شاید چندان مناسب نباشد. انتخاب واژه‌ها در طی شعر هرچند انرژی‌بر باشد اما اگر در همان لحظه سرایش شاعر همت خود را بر انتخاب درست‌ترین واژه برای رساندن منظور خود بگذارد بعدها از رنج ویرایش دوباره خود کاسته است.
نکته بعدی که باید در شعر ایشان به آن پرداخت اندیشه است که با استفاده از تصویرسازی شکل گرفته. روان بودن هوا در جوی حزین (که اینجا کلمه حزین بار کهنه‌سازی زبان این مصرع را به دوش کشیده) علاوه بر تصویر خیالی خوبی که ایجاد کرده با مصرع قبلی دارای ارتباط نیست اگر جوی حزین را چشمه اشک بگیریم روان بودن هوا از چشمه اشک چندان با عقل جور درنمی‌آید هرچند هم تصویر به خودی خود زیبا باشد. یا در مصرع سوم در مسیر بودن قطره و آمدن هی برای پر کردن وزن از آسیب‌های دیگری ست که شعر وارد شده. هرچند تشبیه کلی چشم و گریه به پاییز زیباست و اندیشه شاعر می‌توانست در قالب تصویرسازی‌های بهتری بیان شود.
شاید در تمام شعرهای ایشان مصرع در بی سخنی کویر بودم از زیباترین مصرع‌ها باشد و نشان دهد که شاعر در صورت داشتن مطالعه عمیق‌تر و شناخت زبان قادر است تصاویر زیبایی خلق کند. یا مصاریعی در حد ضرب المثل شدن بیافریند. مصرع از حرف شما که سیر بودم نیز از جمله مصرع‌هایی ست که نشان می‌دهد شاعر می‌تواند از زبان صمیمی نیز برای رساندن منظور خود استفاده کند. هرچند به اینکه شاعر باید متناسب با زبان زمانه خود صحبت کند معتقد نیستم اما استفاده از زبان یک‌دست و صمیمی مخاطب را بیشتر با شعر عجین می‌کند هرچند به طور کلی صحبت از زبان سلیقه‌ای ست.
به عنوان آخرین نکته در شعر آخر اگر به جای کلمه روز روزگار مورد توجه قرار می گرفت قطعا شعر بار معنایی درست‌تری می‌یافت.
توصیه اول من به جناب هاشمی عزیز مطالعه بیشتر و تغییر حوزه مطالعه از شعر و ادبیات کهن به حوزه رمان و داستان معاصر است.

منتقد : ساجده جبارپور ماسوله

دی ماه سال 1369 در رشت‌ به دنیا آمدم. در تهران و شیراز و رشت بزرگ شدم. آب و هوا و طبع شعردوست مردم و خانواده‌ام در رشت و شیراز کار خودش را کرد و از یازده سالگی شروع کردم به نوشتن. تحصیلات و شغلم در حوزه حقوق بین الملل است که البته ربط چندانی به شعر ندارد. ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.