عنوان مجموعه اشعار : سالهایی که پیش رو دارم
شاعر : فاطمه عابدین پور
عنوان شعر اول : واما خوابهایمچین و چروک ساحل چشمانم به زبان آمده اند
خوابهایم نمی شنوند
جوانی ها میکنند با دیدن تو
عنوان شعر دوم : من کجاست؟! من خودم را سالهاست که گم کرده ام
کجایی این قصه مرا یافته ای
هرچی میبینم تویی!!!
پس من کجاست؟!!
عنوان شعر سوم : حال این روزها شبیه حال من استدلم سالهاست که خانه نشین توست
چشمانم پوشیده از غیرتو
نفسم به شماره افتاده
و تنم گُر گرفته است
اینها علائم کورنای عشق توست
قلبت را قرنطینه کن
این شهر در وضعیت قرمزیست
شعر دوم را درواقع باید یک متن سادۀ تقطیعشده دانست، و نه حتی یک متن شاعرانه یا ادبی. موضوعِ شعر دوم، موضوعی مکرر در ادبیات است؛ اینکه «من توأم»: «من تو شدهام»، «من استحاله در تو شدهام»، «من در تو حل شدهام»، «من در تو گم شدهام» و... که حتی اگر به هزاران شکل و صورت نحوی دیگر هم بیان شوند، باز همان «من تو هستمِ» معروف خواهد بود. امّا به هرحال توقع میرود که اگر قرار است همین جملۀ خبری ساده، به شکل دیگری بیان شود، لااقل به شکلی هنرمندانهتر و زیباتر بیان شود و از منطق صریح و مستقیم نثر فاصله بگیرد.
در همین متن نیز عبارت «کجای این قصه ... » را میبینیم؛ عبارتی که آنقدر در چند دهۀ اخیر در شعرها و بهویژه ترانهها تکرار شده، که دیگر مخاطب را در لحظۀ مواجهه، دلزده میکند.
شعر سوم، اشارههایی آشکار به معظل روز دارد و سعی کرده است با آوردن عناصرِ واضحی چون «کرونا»، «قرنطینه»، «وضعیت قرمز»، «به شماره افتادن نفس» (مشکلات ریوی) و «گُر گرفتن تن» (تب)، این مسأله را دستمایۀ سرودنِ شعری عاشقانه قرار دهد. امّا مسأله این است که دایرۀ لغاتِ پیرامونِ این معضل از چنان وضوح و خاصیت تکرارشوندگیای برخوردارند که بهراحتی مضمون عاشقانۀ شعر را که مضمون اصلیِ آن هم هست، تحتالشعاع قرار میدهند و پس میزنند.
موضوعِ تاریخمصرفدار بودنِ هنرهای خلقشدۀ متأثر از مسائل روز، موضوعی قدیمی و تکراری است و پرداختنِ مجدد به آن، تنها موجب اطالۀ کلام میشود. امّا در این میان مسألهای که پرداختن به آن، اهمیت بیشتری دارد، چگونگیِ مواجهه با مسائل روز در هنر است. بههرحال وقتی شاعر از واژهها و اصطلاحاتی خاص که بهدلیلی خاص، دغدغۀ ذهنیِ مخاطب است استفاده میکند، باید توقع داشته باشد که مضمون اصلیِ شعر، به حاشیه رانده شود و در مرتبۀ ثانویِ توجهات مخاطب قرار بگیرد. ازسویی امّا باید پذیرفت که همواره وسوسۀ تصویرسازی با عناصر و لوازمِ مسائل روز، که بههرحال توجه وسیع امّا موقتِ مخاطب عام فضای مجازی را برمیانگیزد، وسوسهای شایع و فراگیر است که باید آن را ازجمله آسیبهایی دانست که فضای مجازی به دنیای هنر میزند.
امّا شعر اول، شعر دیگری است، شعری کامل، که شاید اگر واژۀ «ساحل» در کار نمیبود، و اگر یک «امّا» نیز در آغاز سطر دوم میداشت، میتوانست توقع کامل مخاطب را برآورده کند.
به زبان آمدن چین و چروکها برای اینکه به صاحب خود بگویند دیگر برای جوانی کردن، پیر شده است. و اینکه راوی، در خوابهایش هنوز کسی را میبیند و با او در خواب جوانی میکند؛ یعنی که او، خاطرات جوانی شاعر را پر کرده است.
شعر دردناک و بسیار زیبایی است که در عین سادگی و کوتاهی، مفهومی عمیق را دربر گرفته و میتواند ذهن مخاطب را ساعتها درگیر کند.