منتظریم که از فرحزاد برگردید!



عنوان مجموعه اشعار : شاید برای تو
عنوان شعر اول : تنبور
دکتر ! دلم گرفته‌ ، یک قرص ماه بنویس
آیینه گُر گرفته ! کپسول آه بنویس

در نسخه‌ی دوایم ، یک آمپول ((حوا)) ...
تجویز کن برایم ، یک خط گناه بنویس

ماتم گرفته ((یعقوب)) ، ((شمس))ش میان چاه است
دکتر ! به جای شربت ، یک قطره چاه بنویس

ای شب نشین بی من ! بر لوح زندگانی‌م
اسم قشنگ خود را ، بی‌اشتباه بنویس

در جزر و مد سیمِ ، تنبور گیج و منگم
لبخندهای خود را ، روی سه‌گاه بنویس

در جمع خانواده ، یک ساعت از تو گفتم
گفتند کمتر از این ، حس تباه بنویس

در آخرین شبیخون ، بر صورت غزل‌هام
سیلی بزن ... دوباره ، از صبح‌گاه بنویس

عنوان شعر دوم : بنچاق
تو ماه‌ترین ماه‌ترین ماه جبینی
با عطر گلاب و عطش شعر عجینی

آرامش چشمان تو جوری است که انگار ...
محصولِ غنی‌سازیِ ده‌ها کدئینی

انگار که (بنچاق) غزل خورده به نامت
ای حوری طنازِ غزل‌سازِ زمینی

ترسم که فشار شهر بالا برود هی
آنقدر که شیرینی و از بس نمکینی

جذاب‌تر از خنده‌ی جذاب ((ژکوندی))
ای کاش به قاب غزلم خوش بنشینی

تشریف بیاور به غزل‌های کسی که ...
عمریست برای دل او خوب ترینی

عنوان شعر سوم : رفیق
شاید ندانستی ولی ... بر من جفا کردی رفیق
آشوب در سر داشتی ... غوغا به پا کردی رفیق

دیشب به خوابم آمدی ، گفتم : که دیدی عاقبت ...
شایسته ام خواندی و دل را مبتلا کردی رفیق

گفتی که : باید رفت تا این عشق جاویدان شود
گویا به رسم دلبری من را فدا کردی رفیق

گفتم که : من می‌خواهمت ... با شیطنت خندیدی و ...
گفتی : خطا کردی خطا کردی خطا کردی رفیق

تنها دعای هر شبم دیدار تو در خواب بود
حتی درون خواب هم من را رها کردی رفیق

منت سرم بگذار و هی در خواب‌های من بیا
شاید بفهمی عاقبت ... با من چه ها کردی رفیق

شاید به لطف دیدنت تعبیر خوابم خوب شد
شاید به یمن دیدنت دردی دوا کردی رفیق
نقد این شعر از : روح‌الله احمدی
درود بر دوست شاعر و پرتلاش. با مطالعۀ آخرین آثار ارسالی شما و چند نقد اخیری که بر آثار شما نوشته شده است، متوجه شدم که سعی می‌کنید آثاری را که قبلاً فرستاده‌اید، ویرایش کنید و در نوبت بعد هم برای نقد بفرستید؛ گرچه به نظرم در انجام این کار کمی زیاده‌روی می‌کنید. مثلاً از سه اثری که این بار فرستاده‌اید، دو اثر را قبلاً در دو نوبت مختلف برای نقد فرستاده بودید که منتقدان دیگر زحمت نقد آن‌ها را کشیده‌اند. ویرایش کردن و دوباره در معرض نقد قرار دادنِ اثر، پسندیده و حتی گاهی واجب است اما به شرط آنکه بشود نام آن کار را ویرایش گذاشت. در اثری که به ویرایش کلی و بنیادی نیاز دارد، تغییر یکی دو واژه یا ویرایش مختصر یکی دو بیت، تأثیر چندانی در کیفیت نهایی اثر نخواهد داشت. با توجه به اینکه سخت‌کوشی و پیگیری شما مشخص و قابل تحسین است، چند نکته و پیشنهاد دارم که امیدوارم در این راه بیشتر به شما کمک کند. اول اینکه وقتی دوستان منتقد، نکاتی دربارۀ اثر شما می‌گویند و یکی دو قسمت از اثر را مثال می‌زنند، خودتان باقی قسمت‌هایی را که شامل آن نکته است، پیدا کنید و همه را ویرایش کنید؛ نه فقط آن یکی دو مورد اشاره‌شده را! با توجه به حجم زیاد آثار و مجال اندک، نمی‌شود به تمام موارد اشاره کرد و «ف» را که شنیدید، باید خودتان بروید فرحزاد و برگردید!
پیشنهادم این است به جای آن‌که چندبار تغییرات مختصری در اثر ایجاد کنید، در اثر نقدشده، تمام و کمال دقت کنید و ویرایش‌های سخت و سنگین و یک‌باره‌ای بر آن اعمال کنید و از تغییرات نترسید. اگر اثر نقد شده وضعیتی داشت که با ویرایش کارش راه نمی‌افتاد و خانه از پای‌بند ویران بود، آن را کلاً کنار بگذارید. از حذف کردن و دور ریختن هم نترسید. آن‌قدر باید بنویسید و دور بریزید تا خبره شوید. البته که به نظر من راه بهتری هم وجود دارد. نکته‌های منتقدان را جمع‌آوری کنید (در ذهن، روی کاغذ یا هر جای دیگری که خودتان راحتید) و در اثر جدیدی که می‌نویسید، همۀ آن‌ها را در نظر بگیرید. یعنی اثر جدیدتان طوری باشد که هیچ‌کدام از مشکلات آثار قبلی را نداشته باشد تا با صحبت‌های تکراری منتقدان مواجه نشوید و بتوانید از نقدهای جدیدتری بهره ببرید. شاید با این روش، گام‌های مثبت‌تری بردارید و سریع‌تر پیشروی کنید.
در اغلب آثار شما، مضمون یکپارچه‌ای دیده نمی‌شود و چندتکه بودن اثر آسیب‌زننده است. دو سه بیت نخست اثر اول مخاطب و روایتی دارد که در ابیات بعدی دیده نمی‌‎شود. از سه اثر ارسالی شما، اثر سوم یکپارچه‌تر است و خط اتصالش «رفیق» است که در ردیف شعر آمده است. منظورم این نیست که از این نوع ردیف‌ها استفاده کنید، چون محور مشترک و خط اتصال باید در مضمون ابیات مختلف شکل بگیرد. نکتۀ دیگر اینکه ساختن و استفاده کردن ترکیب‌های انتزاعی بد نیست، اما اگر درست ساخته و استفاده نشوند، نتیجه بد خواهد شد. ترکیب «قرص ماه» قشنگ و دلپذیر است چون خوش‌معنی است و مخاطب علاوه بر معانی‌اش، دلیل استفاده‌اش را هم متوجه می‌شود؛ گرچه ابداع شما نیست و قبلاً توسط شاعران دیگر استفاده شده است. حالا به ترکیبی مثل «آمپول حوا» نگاه کنید. گرچه این ترکیب سعی کرده است کنایه‌ای به «آمپول هوا» بزند اما در این کار موفق نبوده است. اگر «هوا» هم مثل «حوا» مشدد بود، شاید می‌توانست کمک کند اما با توجه به مضمون اثر که شاعر به دنبال درمان (معشوقه) است، اگر «آمپول هوا» هم به ذهن برسد، خوش‌معنی و دلپذیر نیست. اگر به ذهن هم نرسد که «آمپول حوا» ترکیبی کاملاً ناپسند جلوه می‌کند. ترکیب‌های انتزاعی جدیدی که می‌سازید، علاوه بر جدید بودن، باید به جایی در ذهن مخاطب وصل باشند که مخاطب با آن‌ها ارتباط برقرار کند و متوجه منظور شاعر بشود.
سعی کنید ابیات سطحی‌تر را کم کنید و بیشتر به عمق بروید. از بیان حرف‌های معمولی فاصله بگیرید تا بیشتر شاعرانگی کنید. از آرایه‌های ادبی بیشتر بهره ببرید و خلاقیت به خرج بدهید. شعرتان به ابیاتی نیاز دارد که مخاطب را شگفت‌زده کند. سعی کنید کلمات وزن‌پرکن را کنار بگذارید و از کلمات بار و کارِ بیشتری بکشید. از سرِ کلمات مختلف ساده عبور نکنید. فکر کنید که چرا از فلان کلمه استفاده کرده‌اید و آیا نمی‌شد کلمۀ بهتری را جایگزین کنید؟ مثلاً چرا نوشته‌اید تنبور؟ چرا سنتور نه؟ چرا تنبورِ گیج و منگ؟ گیج و منگی چه چیزی را می‌خواهد برساند و آیا این اوصاف برای ساز مناسب است یا نه؟ اگر به جای اینکه «در جمع خانواده» بگویید، «در جمع دوستان» می‌گفتید چه اتفاقی می‌افتاد؟ در جمع دشمنان چه؟ با این کنکاش‌ها متوجه می‌شوید واژه‌های زیادی دارید که به جایی بند نیستند و چفت و بست درست و درمانی ندارند! محکم‌ترین کلمات، آن‌هایی هستند که نشود با کلمۀ دیگری جایگزینشان کرد.
دربارۀ نوع نگارش شعر هم نکات کوتاهی را عرض کنم. شما بعضی از کلمات را در پرانتز (بیشتر دو پرانتز درون هم) آورده‌اید که در واقع باید در «گیومه» قرارشان می‌دادید. نکتۀ اول اینکه بیشتر این کلمات نیازی به تأکید ندارند و باید خیلی راحت در بیت حل شوند. آن‌هایی هم که به تأکید و دیده‌شدن نیاز دارند باید با نوع جمله‌بندی و بیان شاعرانه این اتفاق برایشان بیفتد نه با علامات اضافه! شما با این علامت‌گذاری‌ها به نوعی اعلام کرده‌اید که آی مردم! بیایید این کلمات را ببینید که خیلی مهم هستند! اگر اهمیت و تکیه را در شعر و با بیان درست شاعرانه نشان بدهید تأثیر خیلی بهتری خواهید گرفت. نشانه‌گذاری‌هایی مثل ویرگول، سه‌نقطه، علامت تعجب و... را هم کم کنید. فقط جاهایی از این علامات استفاده کنید که بودنشان ضروری باشد و نبودشان باعث بدخوانی شعر شود.
برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم. پیگیری و تلاشی که از شما دیده‌ایم، قطعاً به موفقیت شما کمک خواهد کرد.

منتقد : روح‌الله احمدی

روح‌الله احمدی که گاهی به اسم «بلبل» طنز می‌نویسد. متولد ۱۳۶۸ تهران شاعر، نویسنده، طنزپرداز و مجری نوازنده و مدرس هارمونیکا (سازدهنی) کوهنورد و طبیعت‌گرد - نویسنده و طنزپرداز مطبوعات و نشریات مختلف از جمله: رشد جوان و نوجوان، ماهنامه سپیده ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.