اولویت یادگیری با مقدمات است!




عنوان مجموعه اشعار : رباعیات
شاعر : سید رضا محمود هاشمی


عنوان شعر اول : رباعی
راحت ما دل به غمی می سپریم
از غم ما دندان بر لب می فشریم
غم کم یا زیاد ندارد با اینکه
تک تک میشینیم و غمی می شمریم

عنوان شعر دوم : رباعی
معلومه که چشمت زده بر حافظه ام
بانور گذشتی تو از پنجره ام
اسرار مرا حال که فهمیدی دوست
خواهم مکنی فاش تو بر جامعه ام

عنوان شعر سوم : رباعی
برخیز و ببین گریه ی چشمم جاریست
از هر مژه یک چشمه خزانم جاریست
باران وفا می گِریم اما باز
ایراد خودم خواسته ای تکراریست
نقد این شعر از : امیرعلی سلیمانی
در این یادداشت نگاهی خواهیم داشت به سه شعر از دوست شاعر جوان جناب سیدرضا محمود هاشمی که پیش‌تر هم یادداشتی بر اثری از ایشان با عنوان "دوره گذر از مقدمات" نوشته بودم. همچنان صحبت از مقدمات است و این یعنی شاعر عزیز همچنان نتوانسته این مرحله را پشت سر بگذارد.
باید به شاعر عزیز بگویم این مرحله بسیار مهم‌تر از سایر مراحل است، شما تا نتوانید بر مقدمات شعر کلاسیک اشراف پیدا کنید نمی‌توانید از مخاطب انتظار داشته باشید از نوشته شما لذت ببرد، به جد به شما توصیه می‌کنم یادگیری قالب، وزن و قافیه را در اولویت قرار دهید. مادامی که شما در استفاده از عناصر ابتدایی دچار اشکال باشید هر چقدر هم که در درونمایه و مضمون سازی موفق عمل کنید مخاطب و منتقد درگیر ایرادات بدیهی شعر شما خواهند بود.
شما نام دفتر شعر خود را "رباعی" گذاشته‌اید، اسم شعرها را هم همینطور، از شمایل ظاهری آثار هم چنین به نظر می‌آید که قرار است رباعی بخوانیم، بی‌شک می‌دانید که رباعی بر یک وزن مشخص سروده می‌شود:
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فع
یا به عبارتی
مفعول مفاعلن مفاعیلن فع
این شکل وزنی را می‌توان به نوع‌های مختلف نوشت، حتی می‌توان با در نظر گرفتن اختیارات وزنی رباعی را تا بیست و چهار شکل متفاوت از لحاظ عروضی هم نوشت مثلا
فعلن فعلن فعلن فعلن فعلن
این هم شکل درستی از وزن رباعی‌ست، هر چند یادگیری این مبحث نیاز به یادگیری اختیارات عروضی دارد، ولی در همه‌ی این بیست و چهار شکل وزن تغییر نمی‌کند تنها با اعمال اختیارات وزنی جای هجاها با یکدیگر تغییر می‌کند و یا دو هجا به یک هجا تبدیل می‌شود.
خود شما بی‌شک این اصول را می‌دانید و اگر فکر می‌کنید تسلط کافی در این بحث ندارید حتما به یادگیری در این مبحث اقدام کنید.
راحت ما دل به غمی می سپریم
از غم ما دندان بر لب می فشریم
غم کم یا زیاد ندارد با اینکه
تک تک میشینیم و غمی می شمریم
در رباعی اول وزن به کل مختل است اگر می‌خواستید بر وزن رباعی بنویسید مصرع اول باید اینگونه می‌شد:
راحت دل ما، دل به غمی می‌سپریم
همین اختلالات وزنی باعث شده زبان هم دچار ایراداتی شود، یعنی وقتی شاعر نمی‌تواند وزن را به خوبی درک کند کلمات را کم و زیاد و شلخته می‌آورد تا وزن را بسازد. "میشینیم" یک کلمه محاوره است و جایی در شعر معیار ندارد "می‌نشینیم" صورت درست و معیار این کلمه است. ثانیا غمی ‌می‌شمریم معنی خاصی هم نمی‌دهد.
معلومه که چشمت زده بر حافظه ام
بانور گذشتی تو از پنجره ام
اسرار مرا حال که فهمیدی دوست
خواهم مکنی فاش تو بر جامعه ام
در این رباعی وزن مصراع اول درست است، اما ایراد این جاست که در معلومه باز هم زبان را به هم زده است، معلوم است صورت معیار و درست است، شما نباید به قیمت رعایت وزن زبان را به هم بزنید و یکدستی آن را به هم بریزید.
در مصرع دوم "گذشتی" باید به "گذشتید" یا "گذشته‌ای" مبدل شود تا وزن کامل شود. قافیه در این رباعی ایراد دارد، پنجره با خاطره و دایره و ... قافیه می‌شود، چون "ام" الحاقی است ردیف محسوب می‌شود.
برخیز و ببین گریه ی چشمم جاری‌ست
از هر مژه یک چشمه خزانم جاری‌ست
باران وفا می گِریم اما باز
ایراد خودم خواسته ای تکراری‌ست
در این اثر هم وزن و هم قافیه دچار ایراد است، در دو مصرع اول جاری‌ست ردیف شعر است اما به ناگاه در مصرع چهارم قافیه گرفته شده است، این اتفاق نشان می‌دهد شاعر اشرافی بر مبحث ردیف و قافیه ندارد. مصرع سوم هم ایراد وزنی دارد.

تمام این نکاتی که گفتم مقدمات است، بهتر است شاعر عزیز ابتدا این مقدمات را یاد بگیرد تا بشود در خصوص نکات جدی‌تر شعرها هم صحبت کرد.
در پاسخ به سوالی هم که شاعر عزیز در بخش پیام قرار داده باید عرض کنم، جشنواره یا کتاب یا هر محل دیگری برای ارائه اثر طبعا پذیرای اثر استاندارد و موفق است، شاید امروزه کتاب‌های پر ایراد هم منتشر شوند ولی اگر قرار است شاعر عزیز شعری را برای جشنواره‌ای ارسال کند یا در کتابی منتشر نماید بهتر است اول آثاری سالم و قابل دفاع تولید کند.

با آروزی موفقیت.

منتقد : امیرعلی سلیمانی




دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.