بیانِ شخصی و رسیدنِ به مرحله «خودکارنویسی» تنها حاصلِ تمرین و ممارست و پرکاریِ مشقت‌بار است




عنوان مجموعه اشعار : چَنگار
شاعر : آرزو ایرانمهر


مرداد هزار و سیصد و نود و هشت:

ام‌آرآی
برآمدگی‌هایی را
درون ریشه نشان می‌دهد

شهریور هزار و سیصد و نود و هشت:

درخت را
برای شیمی‌درمانی
به بیمارستان می‌بریم

در جست‌وجوی رگ
کبود می‌شود شاخه‌هایش

آبان هزار و سیصد و نود و هشت:

درخت
برگ‌های ریخته‌اش را
از روی بالش جمع می‌کند

دردی زیر پوستم نفس می‌کشد
دردی زیر پوستم راه می‌رود.
نقد این شعر از : یزدان سلحشور
خانم سپیده سعادت سلام.
شکل‌های روایی تازه، اغلب برای شعر حیات‌بخش‌اند البته به شرطِ آنکه:
یک. شاعر تجربه شاعریِ کم و بیش طولانی داشته باشد که قادر به «اجرای شعری شکل‌های روایی غیرِ شعری» باشد؛ شکل‌های روایی‌ای که از جنبه‌های متفاوت و خاص و گاه تخصصی و گاه غیرِ تخصصیِ زندگیِ اغلب مدرن منشاء می‌گیرند که در این موردِ خاص، به نظر نمی‌رسد که شاعر نه تجربه طولانی‌ای در شاعری داشته باشد و نه تسلطی تخصصی بر شکل روایی گزارش‌های بیمارستانی. چند اشاره مختصر به «ام‌ آر آی» و «شیمی‌درمانی» و «بیمارستان» و «درد» و «جستجوی رگ» توانِ مهندسی و بازآفرینی شکلِ روایی مورد نظر را در شعر ندارند.
دو. به بیانی کم و بیش شخصی رسیده باشد. [چرا؟ چون شیوه استفاده از شکل روایی، در ارتباط مستقیم با «بیان شخصی»ست و به دلیل آنکه شکل‌های روایی، مورد استفاده‌ی هنرمندان گونه‌هایِ مختلفِ هنری قرار می‌گیرند اگر این بیان شخصی در مرکز توجه نباشد، کار به «تکرار» و «شباهت‌های ناگزیر» خواهد کشید که برای هر شعری، «مرگ‌آور» است.]
سه. بر صنایع ادبی لفظی و معنوی شعر هزارساله مسلط باشد. [این شرط، نه فقط لازمه‌ی استفاده از شکل‌های روایی‌ست که لازمه‌ی ورود به حیطه‌ی «شعر منثور» هم هست.]
چهار. شاعر قادر به تولید زیرگفتارهای غیرِ مرتبط با شکلِ روایی اما مرتبط با منطقِ تعریف شده در متن باشد که باز هم در این موردِ خاص، چنین منطقی شکل نگرفته فقط اتصالِ تاریخ‌ها با وقایع اجتماعی، نوعی «حرف» در روگفتار تولید کرده که از حد «شعار» فراتر نرفته است.
*
آیا شما شاعر موفقی هستید؟ به گمان من، نه! اما شاعر مستعدی هستید که برخی از شگردها را به شکلِ کم‌عمق و در زمانی اندک آموخته‌اید بی‌آنکه شخصی شده باشند [البته انتظار شخصی شدن شگردها در زمان کوتاه، انتظاری غیرِ منطقی‌ست] با این همه به نظر می‌رسد که علاقه شما به کارکرد چندوجهی یک شعر، می‌تواند در آینده موفقیت‌های غیرقابلِ انتظاری را رقم بزند. [به گمانم تا حدی دارم از شکل‌ روایی فال‌های مکتوب و غیرِ مکتوبِ اینترتی در اینجا استفاده می‌کنم! شکلِ روایی‌اش را جدی نگیرید چون «پارودی»ست و «پارودی» هم (نقیضه که به آن «پارودی» یا «پَرودی» (فرانسوی: parodie‎) نیز گفته میشود ، تقلید طنزگونه از یک کار هنریِ دیگر است. نقیضه در مواردی به قصد استهزاء و نقد اثر ساخته می‌شود و در مواقعی تنها هدف خنداندن است. این سبک یکی از فنون عمده طنز محسوب می‌شود. پارودی در ادبیات اروپا به شکل‌های مختلف استفاده شده ولی تعاریف متفاوت معاصر آن، بیانگر نبودِ تعریفی مورد قبول همگان از این نوع ادبی است. با تأکید بر نظریه گفتگویی باختین و با توجه به دیدگاه‌های ژنت و بارت، می‌توان پارودی را چنین تعریف کرد: پارودی تقلید یا تغییر شکل عامدانه محصولی فرهنگی-اجتماعی (شامل انواع متون ادبی و غیر ادبی و گفتار در معنای بسیار گسترده باختینی آن) است که با دیدگاهی دست کم سرگرم‌کننده، نه لزوماً تمسخرآمیز، موضوع اصلی خود را بازآفرینی می‌کند) گرچه از مواردِ بسیار متداول و جذاب در متن پُست‌مدرنیستی‌ست اما همیشه به نتایج مطلوب ختم نمی‌شود!]
شما از کاربرانِ نسبتاً کم‌کارِ پایگاه نقد شعرید که می‌تواند دو دلیل داشته باشد: یا کم کار می‌کنید یا کم ارسال می‌کنید. در موردِ دوم، انتخابِ شماست اما در موردِ اول، با توجه به گزاره‌هایی که در ابتدای متن به سراغ‌شان رفتم، اکیداً منع می‌کنم از کم‌کاری. بیانِ شخصی و رسیدنِ به مرحله «خودکارنویسی» تنها حاصلِ تمرین و ممارست و پرکاریِ مشقت‌بار است. منتظر آثار تازه‌تان هستیم. پیروز باشید.

منتقد : یزدان سلحشور

یزدان سلحشور متولد 13 آذر 47 در رشت. شاعر، نویسنده، منتقد[ادبی-سینمایی]،مدرس، ویراستار،روزنامه‌نگار داور دو دوره جایزه جلال آل‌احمد و دو دوره جشنواره شعر فجر و جوایز ادبی دیگر از جمله جایزه نیاوران



دیدگاه ها - ۱
شعیب یوسفوند » شنبه 05 مهر 1399
درودها بر استاد نادیده ام جناب "یزدان سلحشور" که از کودکی شاگرد نقدهای زیبایتان بوده ام و هستم.این بار نیز فراوان یاد گرفتم.سایه تان بر ادب پارسی مستدام.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.