عنوان مجموعه اشعار : دلسروده هایی درقالب دوبیتی
شاعر : مهدی عرفانیان
عنوان شعر اول : ای عشقدوبیتییم دوصد چندونه ای عشق
دل وجونم برات مهمونه ای عشق
بنازم قد و بالای تو رعنا
طبیب روح مو درمونه ای عشق
شا عر لاله های سوخته مهدی عرفانیان
عنوان شعر دوم : قرص ِ خورشیددلی دارم که زخمش آتشینه
به ناحق ریتم رقصش آفرینه
بنازم روزگار چنگ خورشید
حقیقت قرص خورشید زمینه
شاعرلاله های سوخته مهدی عرفانیان
عنوان شعر سوم : نشو تسلیمدلی دارم سراسر پر طلاطم
دوای درد مو از جنس باتم
ستیز من بود با ظلم و بیداد
که جون مو نشو تسلیم باهاتم
شاعرلاله های سوخته مهدی عرفانیان
آقای مهدی عرفانیان سلام.
وزن عروضی، در صورتی که به شکل کامل و درست مورد استفاده شاعر قرار گیرد، فقط سازیست که کوکشده و آماده نواخته شدن است! یعنی چه؟ یعنی اینکه به خودیِ خود، موسیقی و ملودی نیست! طبیعتاً وظیفهی هر نوازندهای در مرحلهی نخست آن است که کوک کردن درست ساز را بیاموزد و تا ساز، کوک نباشد آماده نواختن نیست. حالا چرا برخی از دوستان، وزن را با موسیقی شعر اشتباه میگیرند؟ دیدهاید که برخی از سازها را خوشصدا مینامند و برخی دیگر را بدصدا؟ هیچ سازی در صورتِ تسلط بر آن، بدصدا نیست اما برخی سازها مثلِ پیانو، حتی در صورتی که به دستِ یک مبتدی هم نواخته شوند صدای خوشی از آنها به گوش میرسد که موسیقی نیست اما صوتِ خوش است و برخی سازها هم مثل ویولن، باید چند سالی در دست نوآموز باشند تا صوت خوش [و نه لزوماً آوای موسیقی] از آنها به گوش رسد. وزن عروضی، در صورتی که درست کوک شود، «صوت خوش» دارد و از گروه نخست است اما لزماً از آن «موسیقی شعر» به گوش نمیرسد. شاعری که میخواهد شعر کلاسیک بگوید در مرحله نخست باید بر «وزن» مسلط شود و تقطیع را بیاموزد و از «سکته» بپرهیزد. شما در این دوبیتیها، سعی کردهاید به سراغ رویکردی بومی در دوبیتی بروید که در آن زبان شکسته بر زبان کامل و معیار، ارجح است و طبیعتاً معیار وزن عروضی و سنجش «سکته در وزن» در این زبان متفاوت است با زبان معیار اما با توجه به آثار ارسالی گذشته شما، عدمِ تسلط کامل شما بر وزن مشهود است و شما در این انتخاب، در واقع نوعی «کاهلی در آموختن کامل وزن» را انتخاب کردهاید و حتی کاربرد زبان شکسته در این دوبیتیها به طور کامل به فرجام نرسیده. پیشنهاد من این است که نخست بر وزن مسلط شوید که احتمالاً سادهترین صورت آن وزن دوبیتی و اوزان مرسوم مثنوی در مثنوی مولانا و شاهنامه فردوسی و بوستان سعدیست که بروز «سکته وزنی» در آنها، اعلام وضعیت قرمز است برای شاعری که میخواهد آنها را به کار بگیرد. آموختن کامل وزن عروضی و تقطیع و بعد از آن اختیارات شاعری [اختیارات شاعری (به انگلیسی: poetic licence، به فرانسوی: licence poétique، به لاتین: licentia poetica) از مباحث عمده و اساسی در وزن شعر فارسی است، و آن عبارت است از مجموعهای از قواعد که برمبنای آن، شاعر مجاز است که در شعر خود، هنگام سرودن، از نظر وزنی یا از لحاظ لفظی، نسبت به وزن یا کلام استاندارد و معیار، تفاوتهایی خاص ایجاد کند. ظاهراً این اصطلاح را نخستین بار پرویز ناتل خانلری، استاد برجستهٔ ادبیات و زبانشناسی (رسالهٔ دکتری، ۱۳۲۱)، بهکار بردهاست. آنچه خانلری انجام داد، درواقع، دستهبندی و تدوین اصول و قواعدی است که در کتابهای کهنِ عروض، بهویژه کتاب المُعجَم فی مَعاییرِ اشعارِ العجم، نوشتهٔ شمسِ قیسِ رازی (نیمهٔ نخستِ قرن هفتم هـ. ق) آمدهاست؛ یعنی چهار قاعدهٔ حذف، اضافه، تبدیل، و ادغام، که هنگام انشعابِ زحافات از پایههای اصلیِ عروضی اِعمال میشود. اما، اختیارات شاعری، به مفهوم جدید، برای نخستین بار، توسط ابوالحسن نجفی تدوین و در سال ۱۳۵۲ در مقالهای به همین نام در اصفهان چاپ شد. دکتر سیروس شمیسا در این زمینه گفته است: «نجفی شاگرد خانلری بود، اما این دو تفاوتهای فراوانی با یکدیگر داشتند. خانلری در محدوده وسیعی فعالیت میکرد اما نجفی سالهای سال در بخش عروض و وزنهای شعر فارسی متمرکز شدهبود و فقط به این حوزه میپرداخت. نجفی با همه فرق داشت، چراکه یک زبانشناس حرفهای با ذهن و متدهای علمی بود. وی به قدرت شنوایی، لهجه و گویش اعتمادی نداشت و همیشه مانند افرادی که تازه وارد ادبیات و شعر شدهاند شعرها را روی کاغذ مینوشت و سپس وزن کار را مشخص میکرد. این بهترین نشان از دقیق بودن وی دارد»] چندان دشوار نیست و با توجه به برگزاری کلاسهای آموزش وزن و انتشار کتابهایی که به زبان ساده به آموزش وزن پرداختهاند، روزگار خوبی را برای شاعرانی رقم زده که در دو قدمی سال 1400 میخواهند در این مسیر قدم بردارند. به صورتِ درست کلمات هم توجه لازم را معطوف فرمایید. صورت درست کلمه «طلاطم»، تلاطم است. [لغتنامه دهخدا/ تلاطم . [ ت َ طُ ] (ع مص ) با یکدیگر (بیکدیگر) تپانچه زدن . (زوزنی از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). با هم طپانچه زدن . (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) برهم خوردگی . (ناظم الاطباء). آشوب . شوریدگی . شورش [در دریا]. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). /تلاطم امواج ؛ برهم خوردن موجها. (ناظم الاطباء). بر یکدیگر زدن موجهای دریا. (غیاث اللغات ). باهم زدن موج دریا. (آنندراج ). خوردن موجی بر موجی . با یکدیگر خوردن موجهای دریا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از میان تلاطم امواج محبت سر برآورد و گفت . (گلستان )] شما به سرودن رباعی و دوبیتی بسیار علاقمندید و این دو قالبِ ادبی، گرچه مورد ِ اقبالِ اکثرِ شاعران شعر هزارساله ایران بودهاند اما تنها در سالهای پس از 57، به یک جریان ادبی بدل شدند که سرآمدان آن سیدحسن حسینی و قیصر امینپور بودند. پیشنهاد میکنم دوبیتیهای و رباعیهای امینپور و رباعیهای حسینی را بسیار و بسیار بخوانید تا شگردهای ایشان را در «مضمونسازی» که امری مهم نه تنها در این قالب، که کلاً در هر قالبیست به نحو احسن آموخته و پس از آن وارد حوزه «شخصیسازی شگرد» شوید. منتظر آثار تازهتان هستیم. پیروز باشید.