عنوان مجموعه اشعار : دوبیتی ها
شاعر : فاطمه اکبرنژاد کوشالی
عنوان شعر اول : عشق بی کلکای کاش که دست تو نمک داشته باشد
چون پیر شدم قصد کمک داشته باشد
من عاشقتم از ته دل مثل همیشه
هر چند که عشق تو کلک داشته باشد
"و بالوالدین احسانا"
عنوان شعر دوم : بخند عزیزم دلم گرفته عزیزم برای من تو بخند
بیا و درب دلم را به روی غصه ببند
بدون خاطره های تو زود می میرم
اقلا این دم آخر برای من تو بخند
عنوان شعر سوم : زندگی کنزندگی کن هیچ روزی دیر نیست
زندگانی جنگ با تقدیر نیست
از خطا کردن نترس این را بدان
هیچ کس بی عیب و بی تقصیر نیست
سه اثر کوتاه با عنوان «دوبیتیها» برای ما فرستادهاید که دوبیتی نیستند! پس اولین نکتۀ قابل ذکر، وزن دوبیتی است. هر شعری که دو بیت داشته باشد الزاماً دوبیتی نیست. دوبیتی، دو بیت شعر است که در وزن «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» نوشته میشود. اگر دو بیت شعرتان در وزن «لاحول و لا قوه الا بالله» باشد به آن رباعی میگویند، پس رباعی هم وزن خاص خودش را دارد. نوشتۀ اول شما بر وزن «مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن»، نوشتۀ دومتان بر وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» و نوشتۀ سومتان بر وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» است. پس هیچکدام از نوشتههای شما نه رباعی هستند نه دوبیتی! فقط دو بیت شعر هستند که مثلاً اگر ادامه پیدا میکردند، میتوانستند غزل باشند. در این زمینه همین توضیحات فعلاً کفایت میکند اما خودتان به این مقدار کفایت نکنید و در این زمینه بیشتر مطالعه کنید.
نقدهای دوستانم در نوبتهای قبلی احتمالاً باعث شده است که در نوشتههای جدیدتان از این زبان استفاده کنید. بهروز بودن یا امروزی بودن زبان به معنی زبان محاوره و کلمات شکسته نیست؛ پس لازم نیست که حتماً به زبان محاوره بنویسید. البته اگر دوست داشتید اثری به زبان محاوره بنویسید، دقت کنید که تمام کلمات و زبان آن اثر به زبان محاوره باشد. محاوره بودن بعضی کلمات و ظاهر رسمی و معیار کلمات دیگر، زبان را از یکدستی خارج میکند. برای مثال وقتی میگویید «عاشقتم از ته دل» باید فعل را هم بهصورت محاورۀ «داشته باشه» بنویسید.
منظور از زبان بهروز و امروزی، استفاده از کلمات و جملهبندیهایی است که این روزها با آنها صحبت میکنیم و مینویسیم اما به شکل رسمی و معیار؛ پس کلماتی مثل «درب» را کنار بگذارید. البته «درب» با «در» تفاوتهایی هم دارد؛ پس موقع انتخاب واژهها به معنی و ریشۀ آنها دقت کنید تا کلمات بهتری انتخاب کنید.
حالا به سراغ معنی و مضمون برویم! اندیشههایی را که قصد دارید در قالب شعر به مخاطب عرضه کنید، در ذهنتان بهخوبی پرورش بدهید، سپس آن را بنویسید. توجه کنید که قصد گفتن چه حرفهایی را دارید! شعری مورد توجه قرار میگیرد که یا مضمون جدیدی داشته باشد یا مضمون تکراری را در نسخهای بهتر ارائه کرده باشد. خودمانیاش میشود اینکه شعرمان باید حرفی برای گفتن داشته باشد. اگر حرف جدیدی نزنیم، حرفهای تکراری را هم ضعیفتر از شاعران دیگر بنویسیم، پس هدفمان از نوشتن چیست؟ اگر آن حرفها را قبلاً کسی بهتر از ما گفته باشد، خب همان شعرها را میخوانیم. قویتر نوشتنِ یک مضمون قدیمی و تکراری کار سختی است، پس پیشنهاد میکنم به فکر مضامین جدیدتر باشید.
جملات و کلام موزون شعر نیست؛ صرفاً سخنِ موزون است. برای اینکه جملات سادۀ شما به شعر نزدیک شوند، باید از عناصر شعری استفاده کنید. میتوانید از آرایههای ادبی مختلف برای غنی کردن نوشتههایتان بهرهمند شوید. پس دربارۀ آنها هم مطالعه کنید و در هر زمینه، مثالهای زیادی را بررسی کنید تا آن آرایه را بهتر یاد بگیرید.
با توجه به آثاری که فرستادهاید، مشخص است که در زمینههای مختلف شعری اطلاعاتی دارید و مقدمات را میدانید اما اطلاعات شما کافی نیست. در مطالعه کردن کم نگذارید! پیشنهاد میکنم دربارۀ تمام موضوعاتی که گفتم و موضوعاتی که نگفتم اما از ارکان شعر است، بیشتر و دقیقتر مطالعه کنید. علاوه بر مطالعۀ تئوری، اشعار خوب شاعران امروز را بیشتر بخوانید و آنها را بررسی کنید تا به شکل عملی هم با آنها روبهرو شوید. امیدوارم در نوبتهای بعدی آثار باکیفیتتری از شما بخوانیم و لذت ببریم. موفقیت دوستان و شاعران جوان، باعث خوشحالی ما خواهد شد. موفق باشید.