از سیستان تا گیلان




عنوان مجموعه اشعار : بدون شرح
شاعر : محمد حسین رخشانی


بر شلوغی های ذهن خسته‌ام سامان شدی
بر تن کم جان و قلب چاک چاکم جان شدی
من به تو وابسته گشتم! مست گشتم با تو گه
آرزو کردم که هم پیمان شوی! پنهان شدی؟!



عهد کردی که شوی یارم و یارم نشدی
بیقرار توام و حیف قرارم نشدی
همه شب فکر تو پیمودم و پیمایش من
ره به شب برد و تو خورشید مدارم نشدی



عقل و قلبم ضدهم! گاهی شکست و گاه برد
جان بی جانم در این دیوانگی جان میسپرد
هرچه در سر داشتم معکوس میدادش ثمر
راه پرسبـــزی ولی مارا به آبــادی نبرد
نقد این شعر از : ساجده جبارپور ماسوله
شعر جناب رخشانی گرامی را خواندم. ایشان 16 ساله‌اند و سه شعر در قالب دو بیتی فرستاده‌اند. هرچند دوبیتی به طور معمول بر وزن و آهنگ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل سوار است. اما در شعر ایشان شاهد اوزان دیگری هستیم. نمی‌دانم ایشان تا چه حد با وزن عروضی آشنا هستند اما وزن سالم شعر ایشان خود نشان‌دهنده‌ی این نکته است که اگر حتی با بحرهای مختلف و تقطیع آشنا نباشند به طور سماعی کاملا بر وزن شعر مسلط هستند. همین نکته نشان می‌دهد ایشان علیرغم سن و سابقه اندک چقدر در یادگیری شعر جدی هستند. در پروفایل ایشان نوشته شده که از سیستان و بلوچستان همراه ما هستند شاید بد نباشد بگویم یکی از اولین جمع‌های بزرگ شعری که در آن قرار گرفتم در استان ایشان بود. هرچند در سال‌های اخیر شعر انجمنی و محفلی در این استان کمتر نمو داشته است اما شعر از زمان فرخی سیستانی یا چه بسا پیش‌تر از آن در خون این مرز و بوم جاری ست.
از سویی خوشحالم که سایت نقد شعر توانسته است مرا از خطه شمالی ایران به شاعری در سیستان و بلوچستان مرتبط سازد و البته که همه این‌ها از زیبایی‌های شعر است.
در مورد سه شعر ایشان به نکاتی برخوردم که لازم است بیان کنم. در دوبیتی و رباعی باتوجه به کوتاه بودن اثر معمولا شاعر ابتدا بیت دوم اثر را می‌سراید. این ترفند که در سال‌های اخیر بسیار در بین شاعران رباعی‌سرا مرسوم شده موجب می‌‌شود در بیت اول شاعر کتی بسوزد برای دکمه‌ای. که البته اغلب مخاطب تیزفهم پی به حقه شاعر می‌برد و در نهایت بیت یا مصرع دوم و آخر است که در ذهن می‌ماند. در آثار آقای رخشانی مسئله برعکس است. ایشان شعر را با بیت مناسبی شروع می‌کنند و مشخص است که ابتدا بیت دوم را نسروده‌اند که این نقطه قوت اثر ایشان تلقی می‌شود. اما در نهایت در بیت دوم هم مخاطب آنچنان که باید غافلگیر نمی‌شود و گویی شعر هنوز به پایان نرسیده است. در شعرهایی که ابیات محدود به دوبیت هیتند شاعر بلید بازی را به گونه‌تی بچیندکه علیرغم اینکه هر مصرع مستقلا خدب عمل می‌کند در کلیت اثر هم تاثیرگذار باشد. برای مثال در شعر اول انتظار می‌رود مصرع سوم به طور جداگانه بیانگر روایتی باشد. اما کلمه‌ی گَه که در انتهای مصرع آمده علاوه بر اینکه بر زبان شعر تاثیر گذاشته پایان‌بندی این دوبیتی را هم با چالش مواجه کرده است.
در دوبیتی دوم مصرع‌های اول و دوم به خدبی نقش خود را ایفا کرده‌اند هرکدام به تنهایی می‌درخشند. از سوی دیگر هرچند زبان شعر کمی دوگانه‌است اما بیت دوم هم ضربه لازم را دارد. از سوی دیگر کلمه پیمایش و فکر کسی را پیمودن علیرغم وارد شدن از اشعار کهن، چندان حس کهنگی به شعر نداده است.
در دوبیتی بعدی هم شاهد توانایی شاعر در تصویرسازی هستیم. مصرع سوم آدم را کمی یاد اشعار منسوب به ابوسعید ابی‌الخیر می‌اندازد.
القصه در این چمن چو بید مجنون
می‌بالم و در ترقی معکوسم
به جناب رخشانی توصیه می‌کنم اگر به نوشتن دوبیتی و رباعی علاقه‌مند هستند از چند کتاب نگذرند. رباعیات منسوب به ابوسعیدابی‌الخیر، بیدل از استاد کاظم کاظمی، مانند درخت‌های باران دیده گزیده رباعی‌های سبک هندی و در نهایت دوبیتی‌های باباطاهر و رباعی‌های خیام.
امیدوارم برای ادامه راه بهترین‌ها پیش رویتان باشد.

منتقد : ساجده جبارپور ماسوله

دی ماه سال 1369 در رشت‌ به دنیا آمدم. در تهران و شیراز و رشت بزرگ شدم. آب و هوا و طبع شعردوست مردم و خانواده‌ام در رشت و شیراز کار خودش را کرد و از یازده سالگی شروع کردم به نوشتن. تحصیلات و شغلم در حوزه حقوق بین الملل است که البته ربط چندانی به شعر ندارد. ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.