قواعد را بیاموزید!




عنوان مجموعه اشعار : همتا
شاعر : حنانه فصیحی


عنوان شعر اول : تلخ
سرو بالابلندم در دور دست هایی
باگرمی نگاهت وان هنگامه هایت
دربادمی رقصی،ازاد ازجهانی
آمدم شهری دوراز تو و رویاهای تو
برنخواهم گشت ماندنی هستم
زندگی تلخ است مثل خنده های تلخ تو
شد خاطره ای درشب های تار روزگارم
از عشق می گفتم روی گردان می شدی
از توشد این بی اعتنایی ها تنهایادگارم


عنوان شعر دوم : دلواپسی
قهوه ای در باران سرد روزگاری
ازتوست دلواپسی ها یادگاری
حرف را ازچشم ودل بخوان
تاابد در روح وجانم ماندگاری
نگاهت،صدایت،خنده ات
تواین آتش در دل را می دانی
می زند گاهی شک راهی به دل
نکندکه تو فقط وهم وخیالی


عنوان شعر سوم : آشنای من
ای که در ظلمت شب ناگهان دورشدی
پرکشیدی،از جهان جسم نابودشدی
آن موهایت امشب هم خوابگان خاک اند
بی تو جهان عشاق یعنی در چه باک اند؟
چشم ودلم امشب فریادزنان که برگرد
بی تو نخواهدمانداین کولی صحراگرد
درغربت است این دل جزتو آشنا ندارد
این افکارمبهم شرح وبیان ندارد
زبان مثل تو ساکت،تاابد رفته ای انگار
بامن سوخت هرلحظه آن فانوس بردیوار
قلم امشب زبان در کام نمی گیرد
این آتش در قلبم خاموش نمی گیرد
می سوزد این دل سوزنده از تیر
بی تواین غم درجهانم شد فراگیر
زده ام قفلی چُنان پولاد بر در
آن خاک سردتورا گرفته در بر
من از عاقبت خویش بی تو گریانم
که خدایا توفقط برس به فریادم
نقد این شعر از : امیرعلی سلیمانی
در این یادداشت نگاهی نقادانه خواهیم داشت به سه اثر از دوست شاعر جوان خانم حنانه فصیحی، ابتدا از طرف پایگاه نقد شعر حضور شما را خوشامد گفته و امیدواریم در کنار هم لحظات خوب و آموزنده‌ای داشته باشیم.
من هر شش اثری که تا امروز برای پایگاه نقد شعر ارسال کرده‌اید را مطالعه کردم، واضح است که در ابتدای مسیر سرودن قرار دارید، البته این‌که نوشته‌اید در حدود دو سال از اولین سرودن‌تان می‌گذرد نافی حرف من نیست، من شبه شاعرانی را می‌شناسم که کتاب هم منتشر کرده‌اند و به خیال خود بیست سال هم سابقه سرودن دارند اما از نقطه نظر نقد هنوز در ابتدای مسیر سرودن قرار دارند.
این ابتدای مسیر بودن یعنی در مرحله فراگیری قواعد اولیه قرار داشتن. شما به یادگیری قواعد اولیه احتیاج دارید، تفاوت کسی که دلنوشته‌ای می‌نویسد و احساسش را بر کاغذ می‌نگارد با یک شاعر حرفه‌ای در همین نقاط آشکار می‌شود، نمی‌گویم که درک قواعد همه چیز است اما قطعا اولین قدم و از مهمترین قدم‌هاست، شما تا بر اصول اولیه مسلط نشوید نمی‌توانید مولفه‌های ویژه‌تر و اساسی‌تر را به درستی پیاده سازی کنید.
اولین مرحله شناخت قالب است، باید قالب‌های شعری را یاد بگیرید، تعدادشان از پانزده عدد هم بیشتر نیست و آن تعدادی که امروز متداول است به انگشت‌های دو دست هم نمی‌رسد، ما نمی‌توانیم بدون پشتوانه متنی بنویسیم و ادعا کنیم قالبی جدید آورده‌ایم، قالب جدید هم خود نیازمند پشتوانه علمی و زیبایی‌شناسی‌ست و اساسا ابداع قالب به مراتب فرایند پیچده‌تری از فهم قالب‌های متداول دارد، مضافا بر اینکه تا وقتی که قالب‌های متداول را نشناسید نمی‌توانید به خلاقیت‌های تازه برسید، اگر مایل به سرودن شعر موزون هستید(این شش متن نشان دهنده این مساله است) باید قالب‌های شعر کلاسیک را بشناسید، غزل، قصیده، مثنوی، رباعی، دوبیتی، چهار پاره، قطعه و ... مهمترین قالب‌های شعر کلاسیک هستند، تفاوت یک قالب با قالب دیگر بیشتر بسته به چینش قافیه است.
دومین نکته ابتدایی وزن و قافیه است، وزن و قافیه عناصر تقویت کننده بیرونی موسیقی در شعر کلاسیک است، صرفنظر از نقشی که در محتوا دارد طنین در شعر کلاسیک با این عناصر ساخته می‌شود، و حتی در برخی از قالب‌ها نظیر دوبیتی و رباعی وزن عنصر متمایز کننده قالب نیز هست. یادگیری وزن چندان چیز پیچیده‌ای نیست، با کمی تمرین تئوری و بعد تمرین در خواندن شعر می‌توانید تسلط خود را بر وزن بالا ببرید. قافیه نیز به همین ترتیب است. باید ابتدا قواعد را بیاموزید. یعنی به کتاب‌های آموزش قافیه مراجعه کنید ابتدا قواعد را یاد بگیرید و سپس در شعرها قافیه را پیدا کنید و با همین تمرین رفته رفته بر قافیه مسلط شوید.
آثار شما نشان دهنده ذوق و قریحه بالای شماست در تک تک آثار شما لحظات خوب از لحاظ عاطفی وجود دارد که نشان دهنده استعداد شماست، حالا که از این استعداد برخوردارید، این استعداد را یک موهبت بدانید و تلاش کنید با افزودن آگاهی به آن اثر موفق‌تری خلق کنید. صرفا برای نمونه یکی از شعرهایتان را بررسی می‌کنیم.
قهوه ای در باران سرد روزگاری
ازتوست دلواپسی ها یادگاری
حرف را ازچشم ودل بخوان
تاابد در روح وجانم ماندگاری
نگاهت،صدایت،خنده ات
تواین آتش در دل را می دانی
می زند گاهی شک راهی به دل
نکندکه تو فقط وهم وخیالی

به نظر می‌آید این اثر قرار بوده غزل باشد، از شکل قافیه چینی اینطور به نظر می‌آید. اما در رعایت وزن و قافیه ناکام بوده‌اید، روزگار و یادگار و ماندگار با هم قافیه هستند اما می‌دانی و خیالی نه با هم و نه با آن سه کلمه دیگر قافیه نمی‌شوند، همین ایراد نشان می‌دهد به لحاظ آوایی صرفا تلاش برای رعایت قافیه داشته‌اید و هنوز بر قافیه مسلط نیستید، وزن را هم نتوانسته‌اید درست رعایت کنید.

موفق باشید.

منتقد : امیرعلی سلیمانی




دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.