عنوان مجموعه اشعار : .
شاعر : نجمه سادات سیدی
عنوان شعر اول : .به تو گفتم: "دلم غیر از تو دلداری ندارد که"
تو گفتی: "دل بریدن ساده است ، کاری ندارد که"
به تو با بغض گفتم که خودت هم خوب می دانی
همیشه اولی، عشق است و تکراری ندارد که
تو گفتی: "مثل من یا بهتر از من هست اینجا و
جدایی از من و امثال من ، زاری ندارد که"
تو رفتی..."مثل تو" هستند اما این دلم دیگر
برای سنجش غیر تو ، معیاری ندارد که
خودت را _بهره ای از جان من را_ برده ای اما
اگر مومن به اسلامی ، "ربا خواری" ندارد که...
دلم را می برم آنجا که نزدیک "خدا" باشد
خودت گفتی که عشق اینجا ، خریداری ندارد که
عنوان شعر دوم : ..
عنوان شعر سوم : ..
غزلی نسبتاً روان خواندیم که وزن آن از تکرارِ مفاعیلن ساخته شده است و مصرع دوم آن یک ایراد وزنی دارد. به مصرع دوم که نگاه کنید، «ت» در واژۀ «است» از وزن خارج است و برای اینکه وزن درست شود باید این مصرع را «تو گفتی دل بریدن ساده اس کاری ندارد که» بخوانیم! البته «نسبتاً روان» بودن غزل فقط به دلیل یک ایراد وزنی نیست. گاهی وزن از نظر تقطیع درست است اما خیلی دلنشین نیست. یکی از مواردی که باعث میشود از دلنشینی وزن کم شود، اشباع است. البته نه هر اشباعی! بلند در نظر گرفتن بعضی از هجاهای کوتاه، که از نظر قوانین وزن هم غلط نیست، اگر در جای نامناسب یا به تعداد زیاد باشد، گاهی میتواند از روانی وزن کم کند؛ ضمناً ممکن است برای مخاطب معمولی شعر که وزن را نمیداند و متوجه نیست کجا را باید با اشباع بخواند، مشکل ایجاد کند و مخاطب نتواند درست بخواند. تا جایی که میشود بهتر است کلمات طوری انتخاب شوند که نه وزنپرکن باشند و بود و نبودشان فرقی نکند، نه برای خواندنشان از اشباع استفاده شود. مثلاً واو انتهای مصرع پنجم قشنگ نیست. البته اشباعِ بجا میتواند خوب و دلنشین هم باشد. مثل «که»ای که در ردیف شعر آمده است. ردیف این شعر در حالی که از کلمات عامیانه استفاده نکرده است، طوری نوشته شده است که لحنی عامیانه دارد و این جذاب است.
قافیههای این غزل نکتهای دارد که باید به آن توجه کرد؛ قافیههایی که به «ی» ختم میشوند! «ی» در انتهای قافیهها یا «ی» نکره است یا از انواع دیگر «ی» در زبان فارسی. موقع خواندن این واژهها، جنس تکیۀ «ی» نکره با انواع دیگر «ی» فرق دارد. واژههای «دلداری»، «کاری»، «معیاری» و... که «ی» نکره دارند با لحنی خوانده میشوند و کلماتی مثل «زاری» و «رباخواری» با لحن دیگری! بهتر است قافیهها طوری انتخاب شوند که از «ی» نکره در کنار انواع دیگر «ی» استفاده نشود؛ یعنی یا همۀ قافیهها «ی» نکره داشته باشند یا همگی از انواع دیگر «ی» انتخاب شده باشند. انواع دیگر «ی» چون تکیۀ شبیه به هم دارند، میتوانند به عنوان قافیههای یک شعر استفاده شوند. استفادۀ همزمان «ی» نکره با انواع دیگر «ی» شاید از نظر قواعد قافیه خیلی اشتباه نباشد اما اصلاً دلنشین نیست و موسیقی شعر را به مشکل میاندازد. شاعران بزرگ هم معمولاً این نکته را رعایت کردهاند. اگر هم جایی رعایت نکرده باشند، بیت را آنقدر قوی نوشتهاند که آن را پوشش داده است و نمیتوانیم دربارۀ آن حرفی بزنیم. اما برویم سراغ مضمون.
این غزل را میتوان روایتی موزون از حرفهای معمولی دانست که اگر وزن را از آن بگیریم، چیزی برایش نمیماند. منظورم از حرفهای معمولی چیست؟ حرفهایی که گفتن آنها نیاز به شاعر ندارد و هر کسی که وزن را بلد باشد، میتواند آن را بنویسید. به تعبیر دیگر، این نوشته دچار فقر شاعرانگی است. اگر با این نگاه شعر را بخوانیم، میبینیم که هیچ شاعرانگی خاصی ندارد؛ از آرایههای ادبی خیلی کمی در آن استفاده شده است و به جای شعر میتوانیم به آن «حرفِ موزون» بگوییم. در دو بیت پایانی، اشارهها و بازیهای زبانی تازه داشتند خودشان را نشان میدادند که شعر تمام شد! آرایههای ادبی مختلف میتوانند شعر را غنیتر کنند و حیف است که از آنها بهخوبی استفاده نکنیم. چندتا از فرستادههای قبلی شما را خواندم و دیدم از این نظر وضع بهتری دارند. نمیتوانم قطعی بگویم اما با توجه به فقر شاعرانگی این اثر، ایراد وزنی و جزئیات دیگر، حدسم این است که شاید وقت کمتری صرف این شعر شده باشد. به نظرم با بازخوانی، کمی سختگیری بیشتر و ویرایش اثر میشد آن را غنیتر نوشت.
یک نکتۀ حاشیهای هم دربارۀ نگارش شعر بگویم. وقتی «مثل تو»، «رباخواری» یا «خدا» داخل گیومه میآید یعنی آی مخاطب! توجه کن که این قسمت برای شاعر مهم است و به آن تأکید دارد؛ و این قشنگ نیست! در واقع اگر هم تأکیدی بر واژه یا عبارتی داریم، بهتر است با نوع جملهبندی و انتخاب کلمات، آن تأکید را برسانیم، نه اینکه مستقیم به آن اشاره کنیم. دیالوگ اشخاص میتواند داخل گیومه بیاید اما اگر آن هم نیاید بهتر است. در واقع بهتر است تا جایی که میشود از علائم نگارشی مختلف (حتی ویرگول) در شعر استفاده نشود؛ مگر اینکه نبودن آن علائم نگارشی باعث بدخوانی شود و بودنش لازم باشد. برای مثال «بهرهای از جان من را» را بهخوبی بین دو خط آوردهاید. البته موقع تایپ کردن باید به جای آندرلاین(_) از خط تیره (-) استفاده میکردید.
زبان شعری شما خوب و امروزی است و این باعث خوشحالی است. نیاز است که با حفظ همین زبان، مضمون را خوب در ذهن بپزید و از ظرافتهای ادبی و هنری برای زینت بخشیدن به شعرتان استفاده کنید. خلاصه اینکه شاعرانهتر بنویسید. منتظر آثار جدیدتان خواهیم بود. امیدوارم موفق باشید.