مرض کهنۀ برسام




عنوان مجموعه اشعار : به کدامین دیار خاطره امشب سفر کنم
شاعر : مهرداد عزیزیان


عنوان شعر اول : غزل شماره ۳۳

صد غزل مدحِ تو گفتم دلِ من رام نشد
آتشِ سرکشِ این هنجره آرام نشد
سفره ی بزم مهیا شد و این قلبِ پریش
همدم ِ هر طرب و هر لب و هر جام نشد
در همایون و نوا، دشتی و ماهور و سه گاه
من زدم ساز، ولی مرهمِ آلام نشد
فکر کردم که دوای دلِ من باشد شور
میزدم سَلمَک و شهناز و دلم خام نشد
هرچه در طُره نهان بود وسط آوردم
باز هم در نظرش لایقِ انعام نشد
از وصالِ تو به گوشش سخنی میخواندم
بی اثر زمزمه شد، شام ،سرانجام نشد
صد قسم داده ام او را که بیابم رهِ تو
یک قدم غافلِ راهِ منِ ناکام نشد
در قفس بست نشست او به جهان بی میل است
و جدا از مرضِِ کهنه ی برسام نشد
من که با شوریِ این بخت کنار آمده ام
چه کنم با دلِ دیوانه که همگام نشد؟
"بی تخلص" شده بودم پسِ این وصل و فراق
وای از این دل که دمی مایلِ این نام نشد


عنوان شعر دوم : ۰
۰

عنوان شعر سوم : ۰
۰
نقد این شعر از : آرش شفاعی
تلاش برای سرودن شعری که دارای آرایه‌های ادبی است، با زبانی ادبی و کلاسیک، سخن می‌گوید و سعی دارد مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد؛ به هرحال نیکوست و باید به شاعرش تبریک گفت حتی اگر شاعر به صورت کامل نتوانسته باشد، در این امر موفق شده باشد.
یکی از مهمترین نشانه‌های توانمندی شاعر این است که بتواند آرایه‌های ادبی را در شعرش استفاده کند اما آنها را به گونه ای هنرمندانه به کار ببرد که مخاطب همان ابتدا به شمارش آرایه های ادبی موجود در شعر نپردازد بلکه در خوانش های بعدی متوجه هنرنمایی شاعر بشود. برای اینکه حرفم را دقیق تر بفهمید، یک بیت شما را با بیتی از حافظ مقایسه می‌کنیم. در هر دو بیت، شاعر سعی کرده است با استفاده از مراعات النظیر اسامی مقام‌ها و دستگاه‌های موسیقی هنر آفرینی کند. بیت شما:
در همایون و نوا، دشتی و ماهور و سه گاه
من زدم ساز، ولی مرهمِ آلام نشد
تعداد زیادی از اصطلاحات موسیقایی دراین بیت در کنار هم آمده اند و به نظر می رسد اگر وزن اجازه می‌داد می‌توانستید همۀ اصطلاحات را استفاده کنید ولی در همان برخورد اول مخاطب می‌فهمد که چه صنعتی استفاده شده است و تمام!
حالا از حافظ بخوانیم:
مطربا! پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
اینجا هم اصطلاحات موسیقایی استفاده شده است، مطرب، پرده، راه و عراق که خود نام یکی از مقام‌های موسیقایی بوده است. خودتان قبول دارید که استفادۀ حافظ هنرمندانه تر و رندانه تر است، بخصوص با معنای جدیدی که راه عراق پیدا کرده است.
اصولاً هرچه قدر شاعر دست خودش را پیش مخاطب رو نکند، موفق تر است. مثلاً کدام مخاطب است که نفهمد الزام قافیه شما را به بیرون کشیدن واژۀ غیر مصطلح برسام از دل لغت نامه‌ها مجبور کرده است. واقعاً این بیت:
در قفس بست نشست او به جهان بی میل است
و جدا از مرضِِ کهنه ی برسام نشد
بخصوص مصرع دومش کدام مخاطب شعر امروز را به خواندن غزل شما ترغیب می‌کند؟ به نظر من هیچ اشکالی ندارد اگر یک غزل چهار بیت باشد اما چهار بیت خوب و جاندار و اصلاً لازم نیست همۀ قافیه‌های موجود را بیرون کشید و برایشان یک بیت ساخت. به ویژه اینکه دست خودمان را هم پیش مخاطب رو کرده باشیم.

دیدگاه ها - ۳
مهرداد عزیزیان » پنجشنبه 30 بهمن 1399
حرفِ من بسیار از این فرصت سَر است بحث ما مطلوبِ جایی دیگر است مرجعی بالاتر از این پایگَه بینِ ما حاکم شود نیکوتر است
مهرداد عزیزیان » یکشنبه 19 بهمن 1399
از حجم غرض ورزی و بی انصافی منتقدان این پایگاه متحیرم و دلیل این چنین رفتار دور از انصاف و کسوت منتقدی را در قبال اشعار ژانر کهن در پایگاه نقد شعر درک نمیکنم.سعی داشتم نقطه نظرات خودم را در مورد هر ۴ مورد به اصطلاح نقدی که بر اشعارم نوشته شد یکجا بنویسم ولی متاسفانه پایگاه را در اندازه گفتگو در چنین مبحثی نمیبینم.صرفا به این جمله بسنده میکنم که این پایگاه میتواند یک تنه آنچنان ضربه ی مهلکی بر تن شعر و شاعر وارد کند که برسام نمیتواند! ولی خوشبختانه هنر و هنرمند راه خود را همواره پیدا میکند
آرش شفاعی » دوشنبه 27 بهمن 1399
منتقد شعر
خوب بود دیدگاه خود را دربارۀ نقدها بیان می‎‌کردید تا متوجه می‌شدیم منظور از غرض‌ورزی و بی‌انصافی چیست؟ البته ارسال نقد برای پایگاه نقد یک فرآیند کاملاً اختیاری است و هرکس اثرش را برای نقد ارسال می کند حتماً به دنبال آن است که ضعف‌های کارش را متوجه شود، اگر این نقدها را درست دید، آن را در کارش اعمال کند و اگر نه، به راه خود برود. شاعری که خود را برای روبه‌روشدن با ایرادهای شعرش آماده نکرده است، البته به جایی نخواهد رسید.در این پایگاه هم قرار است نقد فنی صورت بگیرد، نه انشانویسی به قصد روحیه دادن!

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.