عنوان مجموعه اشعار : عنوان خاصی ندارند!
شاعر : فاطمه عباسی
عنوان شعر اول : شعر بی سامانزورم به زور زمان نمی رسد
این قصه آخرش به پایان نمی رسد
جان می کنم ز جان برون کنم تو را
این درد آخرش به درمان نمی رسد
تنها امید من گرمای دست توست
دستان من ولی به آن دستان نمی رسد
ای دل ، دلت را به فال خواجه خوش مکن
این یوسف گمگشته به کنعان نمی رسد
شب ها به یاد نگارت ، قلم به دست
این شعر هم دیگر به سامان نمی رسد
فاطمه عباسی
عنوان شعر دوم : اا
عنوان شعر سوم : اا
عزیز دیگری از شاعران جوان اولین شعر خود را در پایگاه نقد شعر بارگذاری کردهاند. خوشحالم که هر روز بر تعداد شاعران حاضر در پایگاه افزوده میشود. این نشاندهنده اهمیت نقد و جاافتادن این رویه در بین نسل جدید است. از سویی منتقدان نقد شعر همزمان میتوانند با شاعران بسیاری از سراسر این مرز و بوم آشنا گردند. استان قزوین نیز از جمله استانهایی است که شاید بیشتر شاعران کودک و نوجوان و آیینی آن را بشناسم و خوشحالم که بانویی از این دیار برای ما شعر ارسال کرده است.
فاطمه خانم 20 سالهاند و دانشجو. این اولین و تنها شعر بارگذاری شده توسط ایشان است. وقتی فقط یک شعر در پایگاه بارگذاری میشود کار منتقد بسیار سختتر است چون فقط با استفاده از همان یک شعر باید در مورد آثار شاعر نظر بدهد. شعری که به ارسال شده غزل کوتاهیست. قافیه و ردیف درست است. اما یکی از مهمترین عناصر شعر کلاسیک یعنی وزن عروضی در آن رعایت نشده است.
در ابتدای راه شاعری طبیعیست که شاعر در رعایت وزن کمی لنگ بزند اما اگر قصد شاعر نوشتن شعر کلاسیک و سنتیست حتما باید زمانی را برای یادگیری این مهم بگذارد. چرا که وقتی شعر شاعر در مقایسه با شعر دیگر شاعران همسال قرار بگیرد همین مسئله موجب کنار گذاشتن شعر و عدم توجه به دیگر زیباییهای اثر خواهد شد. پیش از این بسیار در مگرد راه های یادگیری وزن صحبت کردهایم. کتابهای زیادی در این زمینه وجود دارد که شاعر تنها با یک جستوجوی ساده میتواند به آنها دست یابد. اخیرا هم استادهای بهنام شعر کتبی را در این زمینه منتشر کردهاند که کار شاعران جوان را راحتتر میکند. ابتدا پیش از معرفی کتب شعر میخواهم مصرع اول شعر را موزون کنم تا شاعر عزیزمان با تمرین همین بیت بتوانند بیتهایی با موسیقی مشابه بسازند.
زورم به زور کاریِ دوران نمیرسد
این قصه نیز ساده به پایان نمیرسد
شاید سوال پیش بیاید چرا قافیه زمان عوض شد مگر چه مشکلی داشت؟ که بتید عرض کنم این قافیه هجایی متفاوت از قافیه دوران دارد و از نظر وزنی در این اسلوب آهنگ با یک هجای کوتاه و یک هجای بلند با پایان که دوهجای بلند است همقافیه نمیشود.
بیت دوم مرا به یاد بیت از فروغی بسطامی انداخت :
با صدهزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار جلوه تماشا کنم تو را...
بیت دوم شعر شاعر عزیزمان متاثر از ادبیات کهن است. حرکات اینگونه در شعر و تاثیرپذیری از ادبیات کهن بسیار در پیشرفت شعر میتواند مؤثر واقع شود.
به عنوان معرفی کتاب نیز طبق معمول ابتدا کتاب دکتر امینی که به تازگی توسط نشر ایهام منتشر شده معرفی میگردد و دوم کتاب استاد محمدکاظم کاظمی توسط نشر سوره مهر و سپیدهباوران باید مورد توجه باشد. جزواتی هم هستند که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی و سایتهای ادبی یافت میشوند و میتوانند کمک کننده باشند. کتاب دیگری هم در سالهای دبیرستان وجود داشت که وزنهای عروضی را به زبان ساده آموزش میداد نمیدانم هنوز هم در روند آموزشی وجود دارد یا خیر اما میتوان از این کتاب هم بهره جست.
شاعرجان در توضیحات نوشتهاند که دوستدارند در ترانه نویسی به تبحر برسند برای ترانه نوشتن باید ادبیات ترانه را آموخت توصیه میکنم نقد بعدی خود را به منتقدانی چون جناب اسماعیلی اراضی و آقای امیرخلیلی بسپارید این دو عزیز ناقد دستی بر آتش ترانه دارند و بسیار میتوانند راهنما باشند. شما برای ترانه به ساز و برگی جدا از غزل نیازمندید هرچند اصول اولیه همان است که گفتم. اما در این بین موسیقی یکی از مهمترین مسائل چه در غزل چه در ترانه است که باید به آن توجهی ویژه داشته باشید. امیدوارم در آینده شاهد شعرهای بیشتری از شما در سایت باشیم.