عنوان مجموعه اشعار : گفت و گو با دل
شاعر : حمید احمدی
عنوان شعر اول : ای دلای دل زرهِ صبر و، طاقت به تنت پوشان
کز لشکرِ غم بارد، سوی تو بسی پیکان
در معرکهی غمها، از پا منشین،برخیز
شمشیرِ امیدت را، بردار و برو میدان
بیمار ز دارویِ، این معجزهها ،حتی
درد غم چون کوهی، را نیز کند درمان
بنگر چه صبوریها، شد با شب ظالم تا
روزی که ز خورشیدی، شد صورتِ شب پنهان
بذر گل از امیدِ، دیدار بهاران بود
گر جان به سلامت برد، از موسم یخبندان
در بندِ غم ار هستی، دلسرد مشو ای دوست
باشد که رها گردی، از غصهی هر زندان
عنوان شعر دوم : ----
عنوان شعر سوم : ----
امروز با غزلی از جناب احمدی مواجهیم. گویا پیش از این نیز آثار ایشان توسط منتقدان پایگاه نقد شعر مورد بررسی قرارگرفته است. این غزل به خاطر زبان انتخابی، فضای پرداختی و توصیه ریشسپیدانه یادآور اشعار شاعران سنتیست. اینکه جناب احمدی اینقدر مطالعه شعر کهن داشتهاند که میتوانند با همان سبک و سیاق بسراند خیلی خوب است اما آنچه میتواند آنرا بهتر کند تشخص درکلام است. تشخص یعنی شعر شما به گونهای باشد که ما را به یاد اثر شما بیندازد، بدون آنکه ما اسمی از شما را پای اثرتان بینیم. این اتفاق وقتی میافتد که شاعر دارای زبان و فضای شخصی در شعر باشد. تاثیرپذیری از دیگر شاعران تا جایی خوب است که موجب بالندگی شعر ما شود اما اگر مبدل به مهری شده، بر پیشانی شعر بنشیند و آن را بهنام دیگری بزند راه را اشتباه رفتهایم.
زبان کهن و به کارگیری کلمات قدیمی ناشی از مطالعه بسیار زیاد و عدم توازن در برنامه مطالعاتیست. برای ایجاد این توازن بهترین کار مطالعه متون روز اعم از رمان و داستان و اشعار شاعران معاصر است. برای شروع اشعار قیصر امین پور و محمدعلی بهمنی و حسین منزوی توصیه میشود. البته اینرا نیز باید ذکر کرد که فیالنفسه اگر زبان کهن به شکلی درست مورد استفاده قرار گیرد بد نیست بلکه در حفظ زبان فارسی هم تاثیرگذار است اما کهننویسی در دوران ما نیز اسلوب خاص خود را دارد. به طور مثال در حال حاضر شاعرانی چون علی معلم یا شاملو و اخوان ثالث با به کارگیری کلمات کهن و استفاده دوباره از آنها سعی بر زنده سازی ادبیات گذشته داشتند نام این کیمیا زبان آرکائیک است که در مورد آن میتوانید مطالعه بیشتر داشته باشید.
البته در بین ابیات غزل سروده شده توسط جناب احمدی بیت دوم این خاصیت را دارد که با استفاده از ادبیات کلاسیک مفهومی را بیافریند که امروز هم بتوان از آن استفاده کرد. با این حال با توجه به مطالعهای که من بر اشعار گذشته ایشان داشتم متوجه شدم که این شعر به نسبت بقیه اشعار چهارچوببندی بهتری دارد. با اینحال همچنان این زبان شعر است که در ابتدای کار میتواند مخاطب را جذب کند یا پس بزند. هرچند این روزها ممکن است کهننویسی نوعی فضیلت به شمار بیاید اما آنچه وظیفه هنرمند در هر برههایست. انتقال ادبیات و حال و روز عصری که در حال زندگی در آن است به انسانهای بعد است.
مسئله بعدی در شعر جناب احمدی مضمون است. پرداختن به مضامین جدید نیاز امروز ماست. اگر شاعران در کنار تمام مضامینی که در اشعار پیشینیان بسیار است به مضامینی که در دنیای امروز وجود دارد هم بپردازند بیشتر میتوانند با مخاطب ارتباط برقرار نمایند. موضوعاتی چون عشقهای امروزی تا گرانی و ترافیک و فیلم و سفر در زمان حتی میتوانند جزو گزینههای مورد توجه باشند. برای پرداخت بیشتر به مضمون تماشای فیلم هم میتواند گزینه خوبی باشد. در زمینه داستان کوتاه برای غنای زبان آثار ابوتراب خسروی، بیژن نجدی و شهریار مندنیپور توصیه میشود. امیدوارم در آثار بعدی جناب احمدی شاهد مطالعهی ایشان در حوزههای مختلف باشیم.