عنوان مجموعه اشعار : مجموعه اشعاری درقالب قطعه
شاعر : مهدی عرفانیان
عنوان شعر اول : نور آفتابنور ِ آفتاب غنچه ی زیبا شکفت
بانگ ِ گل قد قامت ِ رعنا شنفت
جنس ِ عشق در کنه ناب ِ زندگی
جان ِ عشاق ِ نظر بینا بیفت
مهدی عرفانیان
عنوان شعر دوم : خُطبه ی زینب سلام الله علیهاخطبه ی زینب س برای عرشیان
درس ِ صبر در زندگی ِ فرشیان
طشت ِ رسوایی برای ناکثین
نقطه ی عطفی برای قاسطین
مهدی عرفانیان
عنوان شعر سوم : روح حقروح ِ حق را من به جان دارم هنوز
مهر ِ حق در آشیان دارم هنوز
خانه خون آلود ِ درد ِ آشناست :
جان ِ عرفان در میان دارم هنوز
مهدی عرفانیان
درود بر جناب عرفانیان عزیز. میدانم که مطالعه و تمرین میکنید اما نمیفهمم چرا تغییرات اینقدر دیر و کند اتفاق میافتند! شعر و شاعری نکات و ظرافتهایی دارد که بعضی از آنها آموختنی نیستند و بیشتر به ذوق شاعر برمیگردد اما یکی از آموختنیهای شعر، وزن است. حتی اگر ذهن کسی موزون نباشد و موسیقی را خوب درک نکند (مثل ذهن شما) باز هم میتواند وزن را روی کاغذ یاد بگیرد. اگر وزن را خوب یاد گرفته بودید، میتوانستید نوشتههایتان را تقطیع و مشکلات وزنی آنها را پیدا کنید. نوشتههای شما نسبت به قبل تغییر کردهاند اما این تغییرات آنقدر کم و کند انجام شدهاند که به چشم نمیآیند. نکاتی را که لازم است دربارۀ وزن بدانید و رعایت کنید، با یک مطالعۀ معمولی (نه مطالعۀ سنگین و فشرده) باید در یک ماه یاد میگرفتید و از آن به بعد تمام مشکلات وزنی آثارتان را پیدا میکردید؛ اما الان بیش از یک سال است که من برای نوشتههای شما نقد مینویسم ولی هنوز مشکلات وزنی زیادی در آثارتان دیده میشود. انگار بعد از یک سال هنوز با مفاهیم اولیهای مثل هجا و انواع آن آشنا نیستید که بتوانید مشکلات وزنی آثارتان را رفع کنید.
واژۀ «آفتاب» از چهار هجا ساخته شده است که بهترتیب عبارتند از: هجای بلند، هجای کوتاه، هجای بلند و هجای کوتاه؛ اما در جایی از شعر آمده که فقط برای دو هجای بلند جا دارد! آن وقت چه میشود؟ دو هجای کوتاه آن یعنی «ف» و «ب» از وزن بیرون میزنند. اگر بخواهیم وزن این مصرع را درست کنیم باید آن را «نورِ آتا غنچۀ زیبا شگفت» بخوانیم! حرف قاف در آخر «عشق» هم از وزن خارج است و باید مصرع را «جنس عش در کنه ناب زندگی» بخوانیم تا وزن درستی داشته باشد! از این مشکلات معمولاً در نوشتههای شما زیاد دیده میشود. اگر دقیق دربارۀ وزن مطالعه کنید، باید بتوانید این مشکلات ساده را، بهسادگی رفع کنید و نوشتههایتان حداقل وزن سالمی داشته باشند.
شما همانطور که موقع پیام گذاشتن سخت و پیچیده صحبت میکنید، موقع نوشتن آثارتان هم سخت و پیچیده عمل میکنید. این پیچیدگی در بیشتر اوقات گنگ و بیمعنی میشود. حتماً شما اندیشهای داشتید و میخواستید آن را در قالب شعر بریزید اما در اغلب اوقات موفق نمیشوید و نتیجه نوشتهای شلخته، گنگ و معمولاً بیمعنی است! «نورِ آفتاب غنچۀ زیبا شکفت» یعنی چه؟ یعنی «غنچۀ زیبا در نور آفتاب شکفت» یا «نور آفتاب باعث شکوفایی غنچۀ زیبا شد»؟ نوشتۀ شما نه این دو معنی را میدهد و نه معنی سومی را! چرا؟ چون جملهبندیاش غلط است و هیچ چیز سر جای خود نیست! «بانگِ گل قد قامتِ رعنا شنفت» هم معنی ندارد! بانگ یعنی صدا و آواز و فریاد؛ آنوقت چطور صدای گل میتواند چیز دیگری را بشنود؟ ضعف در جملهبندی تقریباً در تمام نوشتههایتان مشخص است و این هم مشکل بزرگی است که باید رفع شود. نوشتۀ سومتان که با عنوان «روح حق» فرستادید، از نظر وزن و معنی و جملهبندی، کمی بهتر از نوشتههای دیگرتان است و شاید جای امیدواری باشد! البته فقط شاید! چون به نوع مطالعه و دقت شما هم بستگی دارد. بدون یادگیری، نوشتن فایده ندارد و فقط درجا زدن و عمر هدر کردن است! موفق باشید.