بخدا ذوق تو دارم که غزل بارانم




عنوان مجموعه اشعار : شعر
شاعر : امین نیک مرد


عنوان شعر اول : .
گرچه خاموشی و آرام ولی ای جانم
در نگاهت شور و احساس تو را می‌خوانم
مثل گل بوی تو پیچیده در اقصای جهان
می رسد عطر تو از پیرهن ایرانم
کوهی و سایه ات افتاده به بالای سرم
بی تو با حادثه ای ، می شکند ایمانم
شهر را حسّ حضور تو گل افشان کرده
بخدا ذوق تو دارم که غزل بارانم
«آسمان بار ...» ولی شکر که دیوانه ای و
«قرعۂ کار به نام » تو زدن می دانم
خواستم بیشتر از این بنویسم ازتو
حیف گمنامی و در حسرت آن می مانم




عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.
نقد این شعر از : آرش شفاعی
به شهادت این بیت:
شهر را حسّ حضور تو گل افشان کرده
بخدا ذوق تو دارم که غزل بارانم
شما اگر تصمیم بگیرید، همت کنید و از شتاب و بی حوصلگی در عرصۀ سرودن دست بردارید، احتمال اینکه به شاعری درخشان و شش دانگ بدل شوید، وجود دارد. من مهمترین ضعف شعر شما را در شتاب ورزی شاعر برای سرودن و عرضۀ شعر می‌دانم. به یقین شاعری که در حد بیت بالا توان و استعداد سرودن دارد به خوبی متوجه می‌شود که کلمۀ «شور» را باید در بیت زیر به صورتی غیرمعمول تلفظ کرد تا وزن درست شود و همین امر باعث شده است، بیت اول به عنوان مهمترین بیت غزل، سست از کار درآید:
گرچه خاموشی و آرام ولی ای جانم
در نگاهت شور و احساس تو را می‌خوانم
نکتۀ دیگری که باید در شعرتان به آن دقت کنید، توجه به تبار واژه‌ها و ارتباط و پیوندی است که واژگان باید در طول بیت داشته باشند.
به این بیت دقت کنید:
کوهی و سایه ات افتاده به بالای سرم
بی تو با حادثه‌ای، می‌شکند ایمانم
در مصرع اول به خوبی توانسته‌اید توصیفی شاعرانه از ممدوح شعر بیان کنید اما در مصرع بعد که طبیعتاً باید ادامه‌ای برای تصویر کوه باشد اما به شکستن ایمان منجر شده است که ارتباطش با کوه و سایه بالای سر خیلی مشخص نیست.
در بیت پایانی هم این ایراد خودش را نشان داده است. مشخص نیست «گمنامی» این وسط چه می کند. شاعر می خواهد از معشوق یا محبوب بیشتر بنویسد. در این وسط گمنامی و شهرت طرف چه دخلی به شعر دارد؟ یعنی شاعر فقط برای محبوب مشهور و سلبریتی می‌نویسد و در غیر این صورت، نه؟
خواستم بیشتر از این بنویسم ازتو
حیف گمنامی و در حسرت آن می مانم

دیدگاه ها - ۱
امین نیک مرد » یکشنبه 19 اردیبهشت 1400
ممنون از توجهتون استاد .

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.