عنوان مجموعه اشعار : طراوت احساس
شاعر : ح. ص
عنوان شعر اول : امیدتا چند قدم دور کنم این گله ها را
با شاخه گُلی پس بزنم فاصله ها را
روز و شبِ عشّاق ندانم صفِ گل ها
می آورَد از باغِ کجا این بله ها را !؟
چون آتش و آبی به سرِ جنگ، تو حل کن
یک بار فقط، با دل خود مسئله ها را
بین گُسل عشق و تنفّر که چه دیدم!
دیدم به خدا زیر و بمِ زلزله ها را
بیچاره دلِ ساده ام این بار گره زد
امّید به امّید سرِ حوصله ها را
ای کاش که گوشم شنود باز به تکرار
هر ثانیه آواز خوش چلچله ها را
عنوان شعر دوم : __
عنوان شعر سوم : __
شعر جناب صمیمی گرامی را خواندم. به نظر میرسد شعر ایشان استقبالی از شعر استاد محمدعلی بهمنی با مطلع : «گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را»/تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را» باشد. چرا که شباهت بسیاری به این غزل دارد. اسماعیل سعادت در دانشنامه زبان و ادبیات پارسی استقبال را اینچنین تعریف میکند: «یکی از آرایه های ادبی در ادبیات فارسی که در شعر کاربرد دارد استقبال است. که در لغت به معنی «روی آوردن» و «به پیشواز رفتن» و در علم بدیع به معنای آن است که شاعر از شعر دیگران سرمشق بگیرد.
استقبال در اصطلاح علم بدیع آن است که گوینده، شعری را از شاعری دیگر سرمشق خود قرار دهد و قافیه و وزن سروده وی را در سروده خود به کار گیرد و ممکن است در موضوع نیز از وی پیروی کند، مانند قصیده «جغد جنگ» به مطلع: «فغان ز جغد جنگ و مرغوای او/کـــه تا ابد بریــده بــاد نای او» که ملک الشعراء بهار آن را به استقبال قصیدهای از منوچهری دامغانی به مطلع: «فغـان ز ایــن بین و وای او/که در نوا فکندمان نوای او» سروده است. استقبال در ادب فارسی سابقه دیرین و رواج بسیار دارد و آن را «اقتفاء»، «اقتداء»، «تتبع» و «نظیره گوئی» نیز خواندهاند.»
اما یکی از آیینهای استقبال نامبردن از نمونه اصلی شعر و نام شاعر شعر دیگر است. این نکته دقیقا آن نکته مغفولی ست که بارها جنگهای خونینی بین شعرا به راه انداخته است. البته در سالهای با توجه به اهمیت یافتن حقوق مادی و معنوی پای قانون و دادگاه و وکیل هم حسابی وسط آمده و صاحب اثر ممکن است جریمه سنگینی برای جبران حقوق خود درخواست نماید. البته که استاد بهمنی الگوی بسیاری از جوانان هستند و در این قالب آثار بسیاری سروده شده است اما فارغ از صرف شباهت وزن و قافیه و ردیف آنچه گمان استقبال را بیشتر مطرح میکند مضمون بسیار نزدیک به شعر ایشان است. مثلا در بیت پنجم شاعر مینویسد: «بیچاره دل سادهام اینبار گره زد/امید به امید سر حوصلهها را» و استاد بخمنی همانطور که مستحضرید سرودهاند: ک «پُر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست/از بس که گره زد به گره حوصله ها را» و این آمدن هم کلمه حوصله و گره به عنوان دو تصویر دور از هم و ساختن تصویری مشابه در یک بیت اثبات نو بودن مضمون را سخت میکند.یا به طور مثال در بیت دیگری شاعر مینویسد: «چون آتش و آبی به سر جنگ، تو این حل کن/یکبار فقط با دل خود مسئلهها را» که استاد سرودهاند: «یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش/بگذار که دل حل بکند مسئلهها را» که توصیه میکنم جناب صمیمی مصرع اول را هم از استاد الهام گرفته مصرع اول همین بیت در شعر خود را ویرایش نمایند تا زبان روانتری حاصل گردد. آنچه ادب شاعری در چنین لحظاتی حکم میکند آوردن بیت مطلع شعر ایشان با نام ایشان در بالای شعر است. اما اگر دو مضمون بسبار بهم شبیه باشد و خدایی ناکرده قرار باشد اتهامی شامل حال شاعر شود پیشنهاد اول من برای حل مسئله مچاله کردن کاغذ و نوشتن شعری جدید است. حرفی که متعلق به خودتان باشد. صائب هزار سال پیش نصیحت کرده که در بند آن مباش که مضمون نمانده است. و شکرخدا برای انسان امروزی بیش از مسائل رایج در زمانهای گذشته -یعنی مفاهیم کلی مثل عشق هجر، بیوفایی یار، غربت و غیره- مفاهیم جزئیتری نیز برای پرداختن وجود دارد.
البته حالا که به موضوع استقبال پرداختیم بد نیست در این میان به موضوعی چون توارد نیز اشاره کنیم. توارد یعنی دو شاعر دو شعر بسیار نزدیک به هم.ا تقریبا در زمانی نزدیک به هم بدون اینکه هیچ کدام از وجود شعر دیگری خبردار باشد بسرایند. البته در فرهنگ دهخدا در تعریف توارد آمده است : « با هم به آب درآمدن. حاضر شدن در مکان یکی بعد دیگری. با هم به یک جا فرودآمدن. به اصطلاح شعرا، واقع شدن مصراع یا بیت از طبع دو شاعر بیاطلاع یکدیگر. گذشتن مضمون یا تعبیری در خاطر شاعری مثل آنچه در ذهن شاعری دیگر گذرد به غیر اخذ و سرقت.» در توارد نیز دو شاعر بعد از اطلاع نام شاعر دیگر و لفظ توارد را با توضیح یا به صورت مختصر پای شعر میآورند که اگر بعدها کسی شعر ایشان را مطالعه کرد گمان بد به شاعر نرود. به دلیل شباهت بسیار این غزل شما به غزل استاد بهمنی از نقد مو به مو خودداری شد اما در آینده منتظر لشعار شما خواهم بود اشعاری که حرف خود شما باشد.