عنوان مجموعه اشعار : شعر
شاعر : علی تمسک تبار
عنوان شعر اول : غزلرفتی و نگفتی که مرا یاری هست
در زلف دلی بسته گرفتاری هست
لبخند زدی تا شنیدی حالم
من ساده که گفتم دل غمخواری هست
بیخط و ترک بود دلم پیشاز عشق
بعد از تو به هر جای دلم خاری هست
من هستم و شمعی و غزلهای فراق
با چشم که آماده بیداری است
زود است که تنها به کنارم آیی
اما نه مرا با تو دگر کاری هست
عنوان شعر دوم : غزلما دوتن عاشق، جدا از هم چرا
دل نباشد یک زمان بیغم چرا
درد دوری طاقتم را طاق کرد
درد دوری هست بیمرهم چرا
جان جدا از تن چگونه زندهام
بیتو هستم پس نمیمیرم چرا
در فراقت صبر از معنا فتاد
غیر حسرت نیست یک همدم چرا
راه عشقت را چو جان باید نثار
جان کنم بر وصل مقدّم چرا
عنوان شعر سوم : غزلدر کنارت وارد دنیای عشق
پیش چشمت غرق در دریای عشق
"دوستت دارم" چو میگویی مرا
میشوم لبریز تمنای عشق
ناز بنما ای نگارا تا که من
دُر بریزم با سخن در پای عشق
تا زمانی با منی شاداب باش
چند پرسی چون شود فردای عشق
مهربانی ات ز قلبم نرود
تا که هستم هست ماجرای عشق
چقدر خوب میشود اگر شاعران جوان، قدمهای ابتدایی را محکمتر بردارند. شما برای این کار لازم است که کمیت و کیفیت مطالعههایتان را بیشتر کنید تا نقصهای کوچک و بزرگی را که در نوشتههایتان دیده میشود، رفع کنید؛ مشکلات ریز و درشتی که در وزن، قافیه، ردیف و زبان دیده میشود. در ادامه به هر کدام از این موارد میپردازیم.
وزن، قافیه و ردیف، ظاهر شعر را میسازند و هر نوشتهای اول باید قیافهاش شبیه شعر باشد، تا بعد بررسی کنیم و ببینیم که درونمایه و مضمون شاعرانهای دارد یا نه! یک مرسدسبنز را تصور کنید که یک چرخ ندارد یا لاستیک فرغون را روی آن نصب کردهاند! شعری که مشکلات وزن و قافیه دارد، همین شکلی است که تصور کردید! مصرعهای «لبخند زدی تا شنیدی حالم»، «جان کنم بر وصل مقدّم چرا»، «میشوم لبریز تمنای عشق» و «مهربانیات ز قلبم نرود» ایراد وزنی دارند. نمیدانم اطلاعات شما دربارۀ وزن و عروض چقدر و در چه سطحی است اما قطعاً نیاز دارید که بیشتر و دقیقتر مطالعه کنید تا بدانید کجاها هجا کم دارید و وزن نوشتهتان چطور درست میشود. واژۀ «است» که در یکی از بیتهای نوشتۀ اولتان جایگزین «هست» شده و ردیف شعر است، حکم همان لاستیک فرغون را دارد. دربارۀ قافیهها هم باید دقت کنید که هم قافیۀ درستی باشند، هم در وزن بهدرستی جا بگیرند.
اکثر مشکلات نوشتههای شما به «زبان» مربوط است. احتمالاً بتوانید با کمی دقت مشکلات وزن را برطرف کنید اما رفع کردن مشکلات زبان کمی سختتر است و به زمان بیشتری نیاز دارد. لازم است که زبان نوشتههایتان سالم، یکدست، روان و دلنشین باشد؛ ویژگیهایی که متأسفانه الان در نوشتههایتان دیده نمیشود. اما منظورمان از زبان چیست و چطور باید سالم باشد؟ با مثالهایی از نوشتههای خودتان میتوانیم بهتر بررسی کنیم. مصرع اول از نوشتۀ اولتان قابل قبول است اما مصرع دوم جملهبندی مناسبی ندارد. سعی کنید از جابهجایی ارکان جمله و حذف بعضی از ارکان دوری کنید. مضمون «تا حالم را شنیدی (دیدی) لبخند زدی» در مصرع سوم به شکلی آمده است که روان و دلنشین نیست. با تمرین بیشتر، جملات را ساده، کامل و سالم به کار ببرید. ضعف در جملهبندیها در بیشتر مصرعها بهوضوح دیده میشود و این اصلاً خوب نیست! راه عشقت را چو جان باید نثار چی!؟ حذف شدن فعل از جمله، آن را بیمعنا کرده است؛ مشکلی که در مصرع «در کنارت وارد دنیای عشق» هم دیده میشود. روی جملهبندیهایتان بیشتر کار کنید تا ساده و صمیمی جملهبندی کنید. انگار خیلی راحت مشغول صحبت کردن هستید. البته نه اینکه کلمات محاوره را وارد نوشته کنید و زبان را از یکدستی خارج کنید ها! با همان کلمات معیار، جملاتی ساده و روان بسازید. برای یکدستی بیشتر زبان، از واژههای کهنی مثل «فتاد»، «چو»، «بنما» و... دوری کنید. جملهسازی سالم و دلنشین در قالب وزن به تسلط بیشتری نیاز دارد که با مطالعه و تمرین بیشتر به دست میآید. علاوه بر مطالعۀ تئوری دربارۀ مقدمات و عناصر شعر، شعرهای خوب امروزی را بیشتر مطالعه کنید. شعر خواندن زیاد فایدههای فراوانی دارد. هم باعث میشود وزن شعر در ذهن شما ثبت شود، هم در جملهبندی و مضمونپردازی پیشرفت خواهید کرد. امیدوارم که به زودی آثار خوبی از شما بخوانیم و دربارۀ مسائل دیگر شعری با هم صحبت کنیم. موفق باشید.