عنوان مجموعه اشعار : چیزی نداشتم که بگویم ، گریستم...
شاعر : شهاب الدین انوری
عنوان شعر اول : کبوتری که دگر آشیان نخواهد دیدبهشت و دوزخ من بین بازوان شماست
غزل ترین غزلِ نابم از دهان شماست
به سینه ام دل من میتپید چندی قبل
به سینه میتپد اکنون ولی از آن شماست
غلام قامتتان صد هزار خان زاده...
کجاست جای کسی که کم از شبان شماست؟!
میان جمع رقیبان...شما...شراب رقیق...
مخور که خون دل ما در استکان شماست
“کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید”
امیدوار به دام و به خرده نان شماست
حدود شوق مرا نیست حاجتی به بیان
که مثل روز عیان من و عیان شماست
...
...
...
“کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی بردش تا به سوی دانه و دام”(حضرت سعدی)
...
۱۴۰۰/۰۳/۱۷
۰۰:۳۴
...
شهاب الدین انوری
عنوان شعر دوم : عاشقانه ، مثل قدیمدر سرم چرخ میزند شعری
ساده و بی بهانه مثل قدیم
در سرم چرخ میزند شعری
میروم قهوه خانه مثل قدیم
پشت یک میز سرد ،تنهایی
مینشینم ،دو استکان چایی
میگذارد جلوم،میگوید:
((مینویسی ترانه مثل قدیم؟!))
(بله اما کسی نمیخواند)
((آری اما چنین نمی ماند))
چای و قلیان تمام میشود و
میروم سمت خانه مثل قدیم
در سرم چرخ میزند شعری،
که از این منجلاب بنویسم
((می کشندت سیاسی ننویسی))
باز هم عاشقانه مثل قدیم:
شعر ها از ممیزی پر شد
بوسه،آغوش، لمس، ممنوع است
مینویسم که دوستت دارم
عشق من ! بی بهانه، مثل قدیم
شهاب الدین انوری
عنوان شعر سوم : مرگ شاعرانهچقدر مانده که این روزگار سر برسد؟!
چقدر مانده که از مرگ من خبر برسد؟!
خدا کند که پس مرگ آتشم بزنند
ز جسم بی ثمرم آتشی ثمر برسد
اگر به دار کشندم گلایه ای نکنم
مگر چنین صله ای از ره هنر برسد
قلم به دست و سرم گرمِ آخورِ شعر است
چنان که از قلمم پشت پشت شر برسد
غزل نوشتم و سودش به جیب پاپتیان
مباد پاپتیان را کمی ضرر برسد
شبیه شاعرکان مدح هیچ کس نکنم
حرام باشد گل بر دهان خر برسد
رواست گر ببرندم زبان و لال شوم
در این زمانه گناه است شعر تر برسد
.......
به تیغ هجو شما شاعرانه خواهم مرد
خوش است پای غزل قصه ام به سر برسد
شهاب الدین انوری
در این نوبت نقد، شعری پیش روی ماست از نوجوانی که هفده سال سن دارد، کمتر از سه سال سابقهی سرودن دارد و این دومین باریست که برای پایگاه نقد شعر، اثر فرستاده است. نیز دو خواسته از ما دارد: یک اینکه کمتر از محاسن بگوییم و وقت را صرف برشمردن معایب کنیم؛ دو اینکه شعرشان را استاد غلامرضا طریقی نقد کنند.
برای درخواست دوم ایشان باید بگویم که استاد طریقی چندسالیست که بهخاطر مسئولیتهای کلان برای مهیا کردن این فضای تجزیه و تحلیل، خودشان فرصت نقد مکتوب برای اعضای پایگاه را ندارند. اینک من این وظیفهی سنگین را برعهده دارم که با آموختههایم از ایشان، آنچه را که لازم است دوست شاعرمان بدانند، به رشتهی تحریر درآورم.
درخواست اول ایشان نیز نشان از روحیهی نقدپذیری و آمادگی وی برای ورود به چالشهای جدیتری در شعر دارد و این، کار مرا برای رعایت جانب احتیاط، راحت میکند که مبادا تیغ تیز انتقاد، از لطافت گفتار موثرتر باشد و روح لطیف نازکتر از گل دوستان را بیازارد و از ادامهی مسیر بازدارد. همین روحیهی ایشان، ما را امیدوار میکند به رشد و بالندگی شاعری که مستعد است و با همین فرمان، آیندهی روشنی برای او متصورم. پس به درخواست خودشان، صرفا چندتا از ضعفهای کارشان را در این نوبت، برمیشمارم.
آقای شهابالدین انوری، سه غزل برای ما فرستاده است. در غزل اول، نکتهی مهمی که باید بداند این است که غزل امروز، یکی از تفاوتهایی که با غزل اعصار گذشته دارد، وجود ارتباط عمودی بین بیتهاست؛ کاری که از حسین منزوی به طور رسمی شروع شد و تا امروز ادامه یافته است. لحن و پردازش و زبان و محتوا و باید و نبایدهای شعر امروز، بیتمحوری را برنمیتابد و ما را ناخواسته واپسگرا جلوه میدهد و جلو رفتنمان، عقبگرد مینماید.
دیگر اینکه تقریبا تمام عناصر کلیدی این غزل، آرکائیک هستند. این به خودی خود عیبی ندارد؛ عیب در این است که تصاویر حاصل از گردهمایی عناصر، تصاویری برای انسان زنده و سراینده در سال ۱۴۰۰ هجری شمسی نیست و بوی تکرار آنچه که دیگران انجام دادهاند را میدهد. شاعر نوجوان ما، ضرورت دارد که از همین ابتدا، سعی کند عناصر عصر حاضر و عناصر آرکائیک را به طور ترکیبی و هدفمند، به کار بگیرد و فضای منحصر به فرد خودش را بسازد. این کار، تمرین و ممارست زیاد میخواهد و من انتظار ندارم که در یک مدت کوتاه، این مهم انجام شود. این نکته، دقیقا نکتهایست که با موفقیت یا عدم موفقیت شاعر نوجوان ما، ارتباط تنگاتنگی دارد.
بهطور موردی هم که بیتها را بسنجیم، میبینیم که مصرع اول و دوم بیت اول، با هم ارتباط عمودی ندارند و هرکس برای خودش وارد صحنه شده است و بدون در آغوش گرفتن هم و برخلاف ادعای شاعر که بهشت و دوزخش بین بازوان اوست، این دو مصرع، همدیگر را در آغوش نکشیدهاند. نیز، کشفی در این دو مصرع صورت نگرفته است که حرف تازهای گفته نشده است.
بیت دوم زیباست و بی کموکاست.
بیت سوم، را به دو دلیل استفاده از موارد کهنهای چون خانزاده و شبان، بدون کارکرد امروزی، و نداشتن حرف و کشف تازه، بیت بدی میدانم.
در بیت چهارم، علاوه بر استعمال همان عناصر تکراری، تلاش ناموفقی صورت گرفته است برای ایجاد قرینه بین رقت شُرب و غلظت خون، اما در نهایت موفق، رخ ننموده است و به کمال نرسیده است و به اصطلاح، شاعر سختش شده است که از عهدهی آن برآید.
در بیت بعد، تضمینی آمده است که چون بافت شعر، ارتباط عمودی ندارد و جداجدا هر بیتی تعبیه شده است، نقش مهمی ندارد؛ بهخصوص اینکه چیزی بر بار معنایی آنچه که سعدی گفته است و علاوه بر آن، نیفزوده است.
در بیت بعد، بیان حدود، ضروریتر از بیان نکردن آن مینماید، آنچنانکه تا اینجای کار، شاعر سعی داشته است که به شکل ک شمایل مختلف، این شوق را بیان کرده است.
در شعر دوم، آقای انوری سعی کرده است که فضای امروزیتری را اختیار کند و چون احتمال میدهم که با این فضا، کمتر دست و پنجه نرم کرده است، درصد خطاها بالاتر رفته است به نسبت دو کار دیگر. اما من این کار پرخطاتر را به آن کارهای کمریسک و راحتطلب در منطقهی امن، ترجیح میدهم. ما با آزمودن مسیرهای تازه، میتوانیم زبان خودمان را پیدا و پیاده کنیم.
آن ارتباط عمودی مدنظر، در این شعر سعی شده که برقرار شود و همین باعث شده که در کنار عدم مهارت بالای پرداخت، فضا به هدر برود. آنچنانکه در بند اول، عملا حرف شاعرانهای گفته نمیشود و فضای مطلع، به راحتی از دست میرود.
در بیت دوم، یک نکتهی غیر قابل اغماض، پرهیز از شکستهنویسی در زبان نوشتاریست. 《جلوم》شکل محاورهی 《جلویم》 است. البته مواردی وجود دارد که به دلیل مرسوم شدن و استعمال زیاد، برخی کلمات شکسته، کنار کلمات رسمی میآیند، اما در این مورد، 《جلوم》مرسوم نیست و از متن، بیرون میزند.
در بیت بعدی، نکتهی ضروری، توجه به روانی و سیالی وزن است که باید حتیالامکان از استعمال 《سیاسی》با هجای بلند آخری که ناچار باید کوتاه خوانده شود، پرهیز شود تا توی ذوق نزند.
و بالاخره در بند سوم، که پایانبند است، نیز حرف و کشف تازهای در سطح محتوایی و زبانی وجود ندارد و بیسرانجامی، عاقبت شعر شده است.
در مورد شعر سوم نیز حرفهایی وجود دارد که به دلیل محدویت تعداد کلمات نقد، فرصت پرداختن به آن نیست و حرف زدن در آن مورد را به نوبتهای بعدی نقد، موکول میکنم.
جمعبندی اینکه، شاعر نوجوان ما، با توجه به سن کم، سابقهی کم و تواناییای که نشان داده است، از نظر من امتیاز خوبی دارد و من منتظر خواندن کارهای دیگری از ایشان هستم؛ با آرزوی توفیق!